اعتصابات کارگران پروژه ای در نفت و گاز و پتروشیمی ها حدود چهل روز است در جریان است. چهل روز است دهها هزار کارگر در این مراکز برای تامین مطالبات خود از افزایش دستمزد تا تامین ٢٠ روز کار و ده روز تعطیلی، کوتاه کردن دست پیمانکاران و پایان قراردادهای موقت، تامین امکانات رفاهی و بهداشتی و سرویسهای مناسب برای ایاب و ذهاب و... در حال اعتصاب هستند. در این مدت زمزمه پیوستن کارگران رسمی به اعتصاب در جریان بوده و در همین روزها شاهد تجمعاتی از جانب آنها هم بوده ایم. در مورد آینده این اعتصابات و نقش و تاثیر تاکنونی آن و بعلاوه سیاست جمهوری اسلامی و چگونگی مقابله با آن و رسیدن به مطالبات کارگران نکاتی را یاد آوری میکنم. این دومین دوره اعتصابات کارگران نفت و... در این دوره است. اعتصابات کنونی، دامنه وسیع و سراسری آن تا هم اکنون امیدواری جدی در طبقه کارگر و در جامعه و در صف اقشار محروم ایجاد کرده است. جامعه ای که در نفرت از حاکمان به بشکه باروتی تبدیل شده است که با هر جرقه ای ممکن است منفجر شود و تا هم اکنون اعترضات و طغیانهای بزرگی به خود دیده است که اعتراضات به آب و برق در خوزستان و حمایت و گسترش آن به تهران، آذربایجان، اصفهان، کرج و کرمانشاه و... آخرین آن است. اعتصابات نفت در دوره خاصی است که جامعه هر روزه شاهد اعتصابات و اعتراضات کارگری است.

هفت تپه ٢٢ روز است در حال اعتصاب و اعتراض است، کارگران در فولاد، در معادن در شهرداری ها، ترانسپورت و دهها مرکز دیگر روزانه برای بهبود و حتی برای حقوق معوقه و بیمه پرداخت نشده و... اعتصاب میکنند. در چنین شرایطی و با پیوستن نفت و گاز و پتروشیمی ها، وزنه طبقه کارگر و حق طلبی کارگر مهر خود را به همه چیز در این جامعه زده است. در چنین فضایی که جامعه عموما از جمهوری اسلامی عبو کرده و حاکمیت در جوابگویی به این مردم ناتوان است، شروع اعتصابات نفت بار دیگر این سوال را در مقابل مردم ایران قرار داده است که آیا میتوان بر دوش و به رهبری طبقه کارگر با انقلابی توده ای از شر جمهوری اسلامی خلاص و جامعه ای انسانی، مرفه و برابر را پایه گذاشت.

سیاست حاکمیت

سیاست جمهوری اسلامی در برخورد به اعتصابات این دوره اساسا تلاش برای خسته کردن و ناچار کردن کارگران به تمکین به شرایط موجود با اتکا به حربه فقر و تفرقه است. حاکمیت و بورژوازی ایران بطور جدی جامعه ایران و زندگی طبقه کارگر و اقشار محروم را در خدمت طبقه سرمایه دار به تباهی کشانده است. فقری که آنها هوشیارانه و نقشه مند به طبقه کارگر تحمیل کرده اند، شرایط برده واری که حتی به کارگران مهمترین مراکز صنعتی مانند نفت و گاز و پتروشیمی تحمیل کرده اند، در نوع خود بی همتا است. تلاش بورژوازی ایران برای کشیدن آخرین رمقهای جان کارگران برای تامین سود سرمایه داران و تامین منافع طبقه سرمایه دار، بیرحمانه ترین و استثمارگرانه ترین روابط را به طبقه کارگر تحمیل کرده است. این وضع کمر طبقه کارگر و بخشهای محروم را زیر فشار بردگی مزدی و فقر و فلاکت خم کرده است و زندگی میلیونها خانواده کارگری را به تباهی کامل کشانده است. در نتیجه تلاش در وارد کردن فشار مالی و اقتصادی در اشکال مختلف برای تسلیم کارگران و تحمیل استیصال در جریان این اعتصابات و در بسیاری از اعتصابات دیگر از جمله در هفت تپه در کنار ابزار تفرقه و... مهمترین حربه بورژوازی است. باید توجه داشت در حاکمیتی که بالاترین مقامهای آن از جمله شخص خامنه ای سنگ مبارزه با اختلاسگران اقتصادی را به سینه میزند و جناب رئیسی را به نام «قهرمان» این عرصه به جامعه معرفی میکنند، زیر فشار کارگران هفت تپه وادار به عقب نشینی و محاکمه یکی از اختلاس گرترین و انگل ترین پاره تن خود شده است. علیرغم اینکه اسد بیگی زیر فشار کارگران جسور هفت تپه و حمایت جامعه از آنان خلع ید شد، اما هنوز هم عملا اسد بیگی در هفت تپه حاکم است و برای دزدی اموال و دارایی ها و تولید آن و هزار و یک دسیسه علیه کارگران دستش از همه کس بازتر است.

امروز دیگر حنای سنگ «دفاع» از کارگر به سینه زدن حاکمیت، از بالا تا پائین، اشک تمساح ریختن و ریاکارانه زیر فشار اعتصابات کارگری اعتراض صنفی کارگران را به رسمیت شناختن و .... دیگر رنگی ندارد. امروز دیگرمردم دست اینها را در «دلسوزی» برای بی آبی، بی برقی، فقر و فلاکت و اینکه «اعتراض مردم بر حق است»، را خوانده اند و مدتها است به این واقعیت که حاکمیت جز دسیسه و توطئه های شوم علیه آنها حتی یک قدم برای رفع مشکلات عدیده آنها برنمی دارد، آگاه شده اند و این سیاست ریاکارانه را به شکست کشانده اند. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه سیاست سرکوب، فریب، توطئه و .... را شکست داده اند. تلاش در دامن زدن به تفرقه در میان کارگران آخرین حربه رژیم در مقابله با کارگران نفت است. دامن زدن به اختلاف میان کارگر رسمی و غیر رسمی و قرار دادی، پاس دادن کارگران به وزارت نفت، وزارت نفت به پیمانکاران، وزارت کار به .... و اینکه گویی دولت در این میان هیچ کاره است و بعلاوه تلاش در دامن زدن به نفاق های مذهبی، جنسی، قومی، کارگر بومی و غیر بومی، ماهر و غیر ماهر و... از جمله تلاشهای امروز حاکمیت علیه طبقه کارگر است.

اما علیرغم همه این تلاشهای بالا زیر فشار اعتصابات کارگری، اعتراضات وسیع توده ای و در یک کلام زیر فشار جامعه ای که قدر قدرتی حاکمیت را شکسته است، به هم ریخته و ترس و وهم از ارگانهای سرکوب در هم شکسته است. مردم آزادیخواه و خصوصا طبقه کارگر علیرغم همه این فشارها، نه تنها مستاصل نشده اند، بعلاوه امیدوارتر از هر دوره با احساس قدرت و امیدواری، بورژوازی ایران و حکومتش را به مصاف طلبیده اند.

رمز پیروزی اعتصابات نفت

اعتصابات این دوره کارگران پروژه ای تا همین جا، خونی تازه در رگهای جنبش کارگری جاری کرده است. جمهوری اسلامی توان مقابله با این موج اعتصابات را ندارد و تحمیل مطالبات به حاکمیت بطور قطعی ممکن است. میزان تحمیل مطالبات کارگران تابعی از درجه اتحاد کارگران اعتصابی و بعلاوه درجه حمایتهای عملی بخشهای دیگر از اعتصابات کنونی است. پراکندگی کارگران نفت و وسعت آن و انواع قرار داد و طرف حساب کار مبارزه مشترک را مقداری پیچیده کرده است. بعلاوه پخش شدن کارگران و بازگشت به خانه های خود، مشکل جمع شدن در یک یا چند محل و تامین دخالت روزانه کارگران در سرنوشت اعتصاب نیز از مشکلات دیگری است که باید به سرعت حل شود. بی تردید این حقایق را کارگران اعتصابی و خصوصا رهبران و نمایندگان آنها بخوبی میدانند. اما حل این معضل در هر سطح که ممکن است روی دوش این دوستان است.

بر هیچ کارگر آگاهی پوشیده نیست که کارگران قدرتشان در با هم بودن است. تامین اتحاد کارگری مهمترین ابزار کارگران اعتصابی برای تحمیل مطالبات خود به دولت و کارفرمایان است. تجارب تا کنونی جنبش کارگری، تجربه تاریخی کارگران نفت، تجربه اعتصابات در پتروشیمی ها در دوره های گذشته، تجربه اعتصاب بزرگ و قدرتمند کارگران بافق، تجربه این دوره اعتصابات در فولاد و اعتصابات طولانی و متحد کارگران هفت تپه، همگی بیان این حقیقت است، که اتحاد کارگری جز اتکا به دخالت مشترک کارگران در تصمیم گیری ها، در بحثها، ایجاد امکان بحث و مشورت با هم و.. از کانال مجامع عمومی کارگران راهی ندارد. این تنها امکانی است که فعالین کارگری میتوانند مستقیم با رفقا و همکاران خود بحث کنند، قانع کنند، به ابهامات و ناروشنی ها و دودلی ها و تردیدها جواب بدهند. این تنها راهی است که میتوان بطور مستقیم دسیسه ها و توطئه ها و تلاش برای انشقاق و چند دستگی را خنثی کرد و اتحاد بالا را نگاه داشت و متحد ماند.

اقدام اخیر کارگران اعتصابی و تجمع بزرگ آنها در شهرستان هفشجان و تجمع بیش از هزار کارگر اعتصابی در یک محل، قدمی بزرگ برای رفع مشکل پراکندگی و تامین این اتحاد بود. این کار ارزشمند و سطح بالا را باید ستود. همچنانکه گفتم چگونگی تامین تجمعات کارگری و تبدیل روزهای اعتصاب به مدرسه ای برای نزدیک شدن و به هم پیوستن و متحد شدن بیشتر به عنوان مهمترین ابزار در مقابله با حاکمیت، روی میز کارگران هوشیار، رهبران و فعالین آگاه و دلسوز در این اعتصابات است.

یک مسئله مهم در این اعتصابات با توجه به دامنه آن، با توجه به سراسری بودن و در برگرفتن بالاتر از صد مرکز کارگری، تامین یک کانال معتبر و رسمی خبررسانی از جانب خود سازمان دهندگان و نمایندگان کارگران اعتصابی است. منبعی معتبر و رسمی که اخبار و گزارشات معتبر از اعتصاب منتشر کند، خبر رسانی کند، منبعی و مرجعی برای همه کارگران باشد و رسما اعلام شده باشد. تامین این نیاز کمک میکند که اتصالی میان خود کارگران این مراکز و بعلاوه میان کارگران اعتصابی و جامعه ایجاد شود، کمک میکند که شایعات مختلف در مورد سرنوشت اعتصاب و ... بی اثر بماند و کمک میکند که امکان سواستفاده و موج سواری به نام کارگر نفت و مخدوش کردن حقایق و برنامه های کارگران و تشتت هایی که ممکن است ایجاد شود را ناکام بگذارد. بعلاوه کمک میکند که حامیان کارگران اعتصابی در بخشهای مختلف و مراکز کارگری در ایران و در همه دنیا با اتکا به اطلاعات مستقیم و موثق کارگران اعتصابی، بتوانند نقش جدی خود در جلب حمایت از اعتصاب را ایفا کنند.

حمایت از اعتصاب

کارگران نفت و گاز و پتروشیمی ها، کارگران هفت تپه و... تنها نیستند. خواست و مطالبات آنها، از افزایش دستمزد تا کوتاه کردن دست شرکتهای پیمانی و لغو قرار دادهای کوتاه مدت و سفید امضا، از کاهش ساعات کار تا تامین امکانات بهداشتی و رفاهی، از مقابله با اخراج و بازگشت به کار کارگران اخراجی تا قبول مسئولیت دولت در مقابل سرنوشت کارگران و جوابگو بودن آن، از تامین آب و برق تا واکسن فوری و رایگان و...، همگی مطالبات دهها میلیون کارگر در همه بخشهای صنعتی، خدماتی، تولیدی و و مطالبات اقشار محروم و کم درآمد جامعه است. این مطالبات کل طبقه کارگر ایران را چون زنجیری به هم تنیده و با هم وصل کرده است. بعلاوه بخش وسیعی از مردم ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب خواهان تامین این مطالبات و خواهان بهبودی در زندگی خود هستند. موفقیت کارگران اعتصابی در نفت و گاز و پتروشیمی ها، در هفت تپه و هر مرکز کارگری دیگر، یک پیروزی برای این صف است.

تامین پیروزی در این اعتصابات اگر از طرفی به اتحاد کارگران اعتصابی و تامین ملزومات آن نیاز دارد، از طرف دیگر به حمایت های عملی بخشهای دیگر طبقه کارگر و اقشار محروم مردم ایران، به پیوستن بخشهای وسیعتری از مردم به این جدال برای رفاه و خلاصی از فقر و مسببین آن بستگی دارد. سرنوشت کل این صف به سرنوشت طبقه کارگر گره خورده است و هر درجه پیروزی طبقه کارگر در این جدال، مستقیما بر سرنوشت کل این صف اثر گذار است.

اکنون میدان وسیعی برای حمایت از این اعتصابات باز است. تجمع کارگران و خانواده ها همراه مردم زحمتکش در محلات و در حمایت از اعتصاب، حمایت عملی کارگران مراکز دیگر از اعتصابات و طرح مطالبات مشترک، حمایت بقیه نیروی کارکن جامعه از معلم و پرستار تا کارگران بیکار، بازنشسته و.... به اشکال و ابتکارات مختلف، نه تنها موثر بعلاوه نیاز یک مبارزه مشترک با یک دشمن مشترک است که امروز بیش از هر دوره ای حیاتی شده است. به این اعتبار امروز پرچم دفاع از رفاه و بهبود، دفاع از تامین ابتدایی ترین حقوق انسانی مردم محروم در دست طبقه کارگر است. اعتصابات کارگران نفت، کارگران هفت تپه و... قدمی جدی در این راه است. باید کمک کرد که این اعتصابات به پیروزی برسند و هر قدم و هر میزان پیروزی سکویی است برای پیشروی های بیشتر و اساسی تر. کارگران اعتصابی تنها نیستند، مردم آزادیخواه ایران حامی آنها و به آنها چشم دوخته اند.

٥ اوت ٢٠٢١