اعتصابات وسیع کارگران نفت و گاز و سرانجام آن، پیروزی یا شکست و چگونگی رسیدن به آن مهمترین سوال روی میز جنبش کارگری در ایران و همه حامیان آن و بعلاوه روی میز هر سه قوای حاکمیت و کارفرمایان در ایران است. حول این اعتصابات دو طبقه در سطوح مختلف در مقابل هم سنگر گرفته اند، طرح میریزند، تلاش میکنند و حول خود فضای جامعه را تماما به خود اختصاص داده اند. حاکمیت و همه رسانه ها، مراکز اطلاعاتی، بیت خامنه ای و قوه قضائیه، مجلس و دولت، وزارت کار، خانه کارگر و شوراهای اسلامی، امام جمعه ها و ...، همراه با اتحادیه کارفرمایان جملگی بسیج شده اند. نگرانی از سرانجام این اعتصابات و چگونگی خلاصی از آن و ترس از گسترش به پتروشیمی ها، ماشین سازی ها، فولاد، برق و ترانسپورت و مراکز دیگر صنعتی در جامعه ای که اکثریت عظیم مردم به این حاکمیت نه گفته است، مسئله را بی اندازه حساس و پیچیده کرده است.

در صف ما هم دقیقا مانند بالایی ها تلاش برای پیروزی خود و عقب راندن آنها، تلاش برای جلب حمایتهای بیشتر و فشار بیشتر به دولت و کارفرمایان، تلاش برای تبدیل این تحرک حق طلبانه به اهرم فشاری جدی و سراسری برای توفیق یافتن کارگران و بعلاوه برای عقب راندن دولت و بورژوازی ایران و ترمز کردن تعرض افسار گسیخته انها به سطح معیشت طبقه کارگر و اقشار محروم در جریان است. به این اعتبار همه بخشهای طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه پیروزی کارگران نفت و گاز را از آن خود میدانند، به آن امید بسته اند و به سهم خود تلاش میکنند اعتصابیون را حمایت کنند.

بعد از مضحکه انتخابات و نه تنها عدم شرکت مردم آزادیخواه در این ماجرا بعلاوه تبدیل این مناسك به اعلام نفرت از حاکمین، اعلام کیفرخواست طبقه کارگر، زن و جوان و بخش محروم جامعه علیه فقر و محرومیت و علیه استثمار و استبداد سیاسی و احساس پیروزی جامعه در مقابل جمهوری اسلامی، اعتصابات اخیر امید و شور و شوق در میان مردم آزادیخواه را دو برابر کرد. جایگاه نفت و گاز به عنوان مراکز پرسود و ستون مهم و پایه ای چرخش اقتصاد ایران و نقش و فشار این اعتصابات از طرفی و به میدان آمدن "کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما" نه تنها نقش کلیدی کارگران این مراکز و قدرت بزرگ کارگر صنعتی ایران را به نمایش گذاشته است، بعلاوه دور جدیدی از مبارزه طبقه کارگر ایران برای کوتاه کردن دست بورژوازی ایران از سفره نان شب این طبقه و اقشار پایین را به نمایش گذاشته که شادی و امید در پایین و ترس و وحشت در بالا را باعث شده است.

این صف میتواند پیروز شود

بی تردید این صف میتواند پیروز شود. تجارب تا کنونی اعتراضات و اعتصابات کارگری در ایران، تجربه اعتصابات وسیع از کارگران معدن بافق و پتروشیمی ها در گذشته تا مبارزات اخیر فولاد، هفت تپه، هپکو، آذر آب و معادن و....، و بعلاوه اعتراضات وسیع دور قبل در نفت و اعتراضات هر روزه معلم و بازنشسته و اقشار محروم، همراه اتفاقات دیماه ٩٦ و آبان ٩٨ همگی نه تنها فضای جامعه و توازن قوا را به نفع طبقه کارگر تغییر داده است که بعلاوه موقعیت و جایگاه جنبش کارگری را به پدیده بزرگی در تحولات این دوره و در ذهن و محاسبات جامعه تبدیل کرده است. اعتراضات چند ساله کارگران هفت تپه، اتحاد قابل تقدیر آنها، ایستادگی متحد و هوشیارانه آنها، خنثی کردن همه دسیسه ها و توطئه های حاکمیت و کارفرما و ارگانها و بخشهای مختلف و دستگاه پلیس و اطلاعات و ... بعلاوه ابراز وجود رهبران و فعالین این مرکز و بلوغ سیاسی بالای آنها، خدمت بزرگی به جنبش کارگری ایران کرد. این تجربیات را کارگران نفت در اختیار دارند، آنها بر سکویی نشسته اند که خشت به خشت آن در جدالی همه جانبه روی هم گذاشته شده است. همین حقایق اعتصاب نفت را در هاله ای از حمایت و تلاش بخشهای مختلف طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه در دفاع از نفتی ها قرار داده است و همین حقایق موقعیت دولت و هر سه قوای آن همراه با کارفرمایان و حامیان آنها را سخت تر کرده است. این صف میتواند پیروز شود تنها به شرطی که اتحاد صفوف خود را حفظ کند.

این صف حامیان بزرگی دارند. طبقه کارگر ایران با شاغل و بیکار اعتصابات کارگران نفت و گاز را از خود میداند و حامی آن است. اما و بی تردید این حمایتها ضروری است به اشکال مستقیم و آگاهانه و سازمانیافته تر پیش برود. کارگران در این جدال تنها نیستند و اما صف حامیان این طبقه، بخشهای مختلف طبقه کارگر خصوصا در مراکز اصلی صنعتی میتوانند و لازم است و توقع میرود که به اشکال مختلفی که خود صلاح میدانند، از تجمع در محل کار و اعلام حمایت تا اعتصابات کوتاه مدت اخطاری و تا هر ابتکاری که خود مناسب میدانند، حمایتهای عملی و موثر تری بکنند. یک پایه و امکان پیروزی نقش حامیان دلسوز و هوشیار اعتصابات نفت و گاز در بخشهای دیگر، در مراکز کارگری و در میان معلم و پرستار و سایر اقشار محروم جامعه است.

تلاش برای شکست اعتصابات

حاکمیت ساکت ننشسیه است. دولت جدید روی کار نیامده با همتای قبلی خود علیه این اعتراضات در یک سنگر نشسته اند. همه بخشهای بورژوازی ایران، بخش خصوصی و دولتی، شرکتهای پیمانکاری، سپاه و مراکز پلسیسی، اصلاح طلب و اصول گرا و....، همراه رسانه های رسمی و شورای اسلامی و خانه کارگر و پادوهایشان در یک کشتی واحد علیه کارگران نفت نشسته اند. فعلا پیروزی در جدال با نفتی ها و از این کانال، تسلیم کردن کارگران و عقب راندن طبقه کارگر در ایران، اولویت همه است. همه از ترس کارگران و از ترس اعتراضات کارگری لباس کارگر پناهی پوشیده اند تا زیر این عنوان فریبنده شمشیر را بر گردن این طبقه بگذارند و سرش را از تن جدا کنند. همه تجارب بورژوازی ایران و جهان در تقابل با طبقه کارگر و تجارب دوره پهلوی و چهار دهه حاکمیت خود را به خدمت گرفته اند تا از این بحران عمیق و ترسناک به هر قیمتی رهایی یابند. خدا و امامان و امام جمعه ها و همه نان خورهای حکومتشان را همراه دز بالایی از ناسیونالیسم و وطن پرستی را برای کور کردن چشم کارگران، برای تسلیم شدن و تمکین کردن اعتصابیون به خدمت گرفته اند.

اولین قدم های حاکمیت برای شکست این اعتصاب تلاش برای جدا کردن کارگران رسمی از غیر رسمی و قرار دادی با پرچم وعده رسیدگی به خواست کارگران رسمی و تلاش به نپیوستن آنها به اعتصاب است، چیزی که بطور جدی برایش کار میکنند. وعده آخر ماه فرصت خریدن برای نپیوستن این دوبخش کارگران به هم است. بعلاوه تهدید به اخراج وسیع کارگران اعتصابی، تهدید به جایگزینی کارگران اعتصابی با اعتصاب شکن با توجه به موج وسیع بیکاری، تهید فعالین کارگری و تهیه لیست سیاه از کارگران با اتوریته و هوشیار و از نمایندگان کارگری، تهدید به عدم پرداخت حقوق معوقه کارگران اعتصابی در صورت عدم بازگشت فوری به کار، دست بردن به ابزارهای شنیع و کثیف همیشگی مانند قطع غذا و سرویس ایاب و ذهاب و قطع آب آشامیدنی و... کارگران اعتصابی که در خوابگاهها مانده اند و هزار و یک حیله و نیرنگ دیگر از اقدامات حاکمیت و کارفرما و پیمانکاران مختلف است. اما همه این تاکتیک ها به کرات بکار برده شده و خنثی شده است و تنها هوشیاری، اراده جمعی کارگران و حفظ یکپارچگی و اتحاد راه پیروزی این اعتصاب است.

اهمیت روزهای اعتصاب

روزهای اعتصاب روزهای مهمی برای کارگران است. روزهایی که چرخ تولید از کار افتاده است و مغزها و دستهای اتحاد کارگری برای تقویت نیروی خود و شکست و عقب راندن جبهه دشمن کار میکنند. این روزهای پر از کشمکش یک مدرسه بزرگ کارگری است. این دوران دوره بیشترین آژیتاسیونهای کارگری، بیشترین تبادل نظرهای کارگری، بیشترین همفکری ها و بیشترین تصمیم گیری های جمعی و تلاش برای قانع کردنها در میان کارگران است. این روزها فرصتی برای تقویت خودآگاهی کارگران، برای درک جمعی و تصمیمات مشترک، برای درک موقعیت طبقاتی و منافع مشترک و برای پاک کردن سمومی است که حاکمیت و دستگاه تبلیغاتی آن برای فاسد کردن، ترساندن، تردید ایجاد کردن و پشیمان کردن کارگران میکند. در این روزها و در تجمع و با هم بودن است که کارگران قدرت و توان جمعی خود و اهمیت آنرا درک میکنند و به آن ایمان میاورند. این روزها مدرسه کارگری است که این طبقه مقاومت و اتحاد را در نبردی واقعی و رودر رو در جدالی روزانه می آموزد، دوستان و دشمنان خود را بهتر می شناسد و به اهمیت جایگاه اتحاد خود پی میبرد. پخش شدن کارگران و باز گشت به خانه و پراکنده شدن قطعا به این مهم لطمه میزند.

رهبران و تضمین اتحاد بالا

تامین اتحاد کارگری در این اعتصابات به فاکتورهای زیادی بستگی دارد و در گرو مجموعه ای از کار و اقدامات است. اگر یک فاکتور حیاتی، اتکا به مجامع عمومی کارگری، اتکا به خرد جمع و تصمیم مشترک است، نقش رهبران و فعالین کارگری نیز یک فاکتور تعیین کننده است. بر کسی پوشیده نیست که نقش رهبران کارگری، درجه هماهنگی و اتحاد آنها، نقشه ها و برنامه های فکر شده و توافق شده آنها، افشای توطئه ها و دسیسه و برنامه های حاکمیت و کارفرمایان از جانب آنها، تلاش مستمر برای جمع کردن و صحبت کردن، برای به سخن آمدن توده کارگران و شراکت آنها در تصمیمات و تلاش صمیمانه برای قانع کردن نیروی خود، اهمیت حیاتی دارد. رهبران کارگر آن خونی هستند که در رگ این اعتراض و آدمهایش میگردد و نیرو میدهد.

کارگران کمونیست و هوشیاری آنها مهم است. این روزها و با توجه به فاکتورهای زیادی که فضای عمومی جامعه را به نفع طبقه کارگر عوض کرده است، کمونیستها نقش بزرگی میتوانند ایفاد کنند. در جامعه ایران و در جنبش کارگری، در بسیاری از اعتصابات کارگری تا کنونی یک پرچم برابری طلبانه و یک افق سوسیالیستی را کارگران باز کرده اند. بلند کردن این پرچم و اعلام توقع بالای این طبقه، حق طلبی این طبقه، اعلام کیفرخواست این طبقه علیه بردگی مزدی، علیه جنایت و توحش و بربریت بورژوازی و دولتش، در این اعتراضات مهم است. تامین اتحاد کارگران برای رسیدن به مطالبات خود از کانال اتحاد کارگران کمونیست، از کانال تلاش آنها برای بستن راه هر نوع انشقاقی حرف اول را میزند. تحکیم رابطه با بخشهای دیگر جنبش کارگری، با فعالین و جمع و کمیته و شبکه فعالین کارگری، هم برای مبارزات کنونی و جلب حمایت بخشهای متفاوت و هم برای متحد شدن در بعد سراسری تر کار کارگران کمونیست و فعالین دلسوز در این اعتصابات است.

حاکمیت مجبور است عقب بشیند، مجبور است سر کیسه را شل کند، مجبور است خواست و مطالبات این اعتصابات را تامین کند، به شرطی که ما سربلند اتحاد صفوف خود را حفظ کنیم و متحد نگه داریم و به شرطی که بخشهای مختلف طبقه کارگر و مردم محروم را به حمایت از خود فرابخوانیم. این اتحاد مقدس و رمز پیروزی ما است.

اول ژوئیه ٢٠٢١