اخیرا جنگ و دعوای تبلیغاتی میان دولت ترامپ و جمهوری اسلامی بیش از هر وقت دیگر افزایش یافته است. بیرون آمدن آمریکا از توافق برجام و سرانجام طرح تحریمهای جدید علیه ایران و شاخ و شانه کشیدن برای دولتها و شرکتهایی که تحریمهای آمریکا را دور بزنند، تلاش برای قانع کردن دول منطقه و پیوستن آنها به جبهه آمریکا علیه ایران، ادامه طرح قبلی آمریکا و جمع کردن چندین کشور "عربی" به نام ناتوی عربی جهت تقابل با ایران، تلاش برای استفاده از بخشی از اپوزیسیون راست و گروههای قومی و مذهبی به عنوان اهرم فشار علیه جمهوری اسلامی و...، همگی از اقدامات این دوره و فشارهای سیاسی و عملی به جمهوری اسلامی توسط دولت آمریکا است. ترامپ و همراهان او از جمله مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا همزمان به ابراز بیاناتی در "دفاع" از مردم ایران پرداخته و ادعا میکند که گویا دعوای دولت آمریکا با جمهوری اسلامی بر سر "حقوق" مردم ایران است!!!

در جواب به شاخ و شانه کشیدن دولت آمریکا، روسای جمهوری اسلامی بعد از یک دوره دیپلماسی و تلاش برای کاهش تشنجات میان خود و آمریکا، به سخن آمده و با همان زبان که ترامپ علیه آنها بکار برده است، جواب تهدیدات او را داده اند. در این زمینه علاوه بر سخنان خامنه ای، روحانی نیز اعلام کرده است که جنگ با ایران مادر جنگها است و ترامپ نباید با دم شیر بازی کند و اگر فشار به ایران ادامه یابد و مانع فروش نفت شوند، دولت مطبوع او نیز از جمله تنگه هرمز را میبندد. گفته های روحانی با استقبال جمعی از فرماندهان سپاه و "اصولگرا یان تندرو" مواجه شده است. سرانجام قاسم سلیمانی نیز به عنوان فرمانده سپاه قدس ضمن دفاع از موضع روحانی به ترامپ و همراهان او اعلام کرده است که، "فراموش نکنند او طرف حساب آنها است".

تهدیدات دولت آمریکا علیه ایران، "مبارزه با تروریسم" و بقیه توجیهات او در تهدید ایران، بهانه ای پوچ بیش نیست. هیچ چیز در دنیا و هیچ ادعایی به اندازه ادعای دولت های مختلف آمریکا چه ترامپ و چه دولتهای قبل از او در مبارزه با تروریسم، پوچ و مسخره و بی معنا نیست. آمریکا نه تنها به عنوان دولتی غدار و قلدر در جهان که خود بزرگترین زراد خانه نظامی و اتمی جهان را در دست دارد، همزمان متجاوزترین دولتی است که هر جا منافع او ایجاب کرده است، به جنگ و تعرض نظامی و بمباران مردم بیگناه و... مبادرت کرده است. بعلاوه آمریکا مولد و سازنده بیشترین و خطرناکترین باندهای تروریستی و آدمکش جهان از القاعده تا النصر و داعش و... بوده است. ادعای چنین جریانی مبنی بر دلسوزاندن برای بی حقوقی مردم ایران نیز به اندازه ادعای مبارزه با تروریسم او دروغین و ریاکارانه است.

ایران بهانه است

دعوای آمریکا با ایران امروز دیگر مطلقا در مورد ادعاهای ترامپ در مبارزه با تروریسم و دفاع از مردم ایران و همزمان گسترش تروریسم در منطقه بر دوش ایران، نیست. ایران بهانه است و مشکل و دعوای قدیمی تر آمریکا با قطبهای بزرگ جهانی است که عروج کرده و امروز یکه تازی و ژاندارمی آمریکا بر جهان، که عملا هم این دوره پایان یافته، را قبول نمیکنند. دعوای ترامپ با ایران بیش از هر چیز بیان نارضایتی آمریکا از موقعیت اوفول یافته خود و پایان کدخدایی او بر جهان است. تنش امروز ترامپ و همراهان او با ایران و تهدیدهای توخالی و خارج از توازن، بیش از هر زمانی ناشی از جنگ و دعوایی است که با متحدین اصلی و تاریخی خود یعنی اتحادیه اروپا در این دوره داشته است. تنشهای امروز ترامپ و همراهان او و تهدیدهای هر روزه او علیه این دولت و آن دولت در جهان، از موقعیت رو به افول امروز آمریکا نسبت به گذشته نه چندان دور خود نشات میگیرد. کشمکشی که در قابل سهم اعضا ناتو در تامین هزینه آن، جنگ تجاری با اروپا و چین و ..... به شکل عریان آن در جریان است. عر و تیزهای امروز ترامپ و جدال دول بزرگ جهان برای سهم خواهی و تعیین دامنه قدرت و مرزهای نفوذ هر کدام، البته مخاطراتی جدی برای بشریت دارد و تا کنون هم دود آن در قالب انواع دخالتگری های امپریالیستی هم از جانب آمریکا و هم از جانب حریفان و همپیمانان قدیم و جدید او، به چشم مردم محروم نه تنها در خاورمیانه ویران شده که در خود غرب رفته است.

اما و مستقل از تهدیدهای ترامپ و تبلیغات جنگی اوعلیه ایران ، واقعیت این است که موقعیت رو به زوال دولت آمریکا و توان و قدرت امروز این ابرقدرت، در سطحی نیست که جنگی دیگر را در خاورمیانه و آنهم علیه ایران به راه بیندازد. آمریکا در سه دهه گذشته تقریبا بازنده ترین دولت در تحولات و جنگهای دوره اخیر در جهان است. جنگهایی که خود او از بانیان اصلی آن بود. جنگ و حمله نظامی به عراق و عواقب نظامی و سیاسی آن برای آمریکا، جنگ در افغانستان و به نتیجه نرسیدن آن تا امروز، جنگ در لیبی و سوریه و مشکلات متعاقب آن برای غرب و در راس آن دولت آمریکا، همراه با اختلافات در خود ناتو و در راس آن جدال میان آمریکا و اروپا به عنوان متحد آمریکا در همه جنگهای سه دهه گذشته، توان و امکان هر نوع جنگ دیگر را از آمریکا گرفته است. این واقعیات در کنار مشکلات داخلی آمریکا و همزمان ادعاهای نامتناسب ترامپ و هارت و پورتهای نسنجیده او، هم در قضیه کره شمالی و هم امروز در قضیه تهدید ایران، باعث مواضع ضد و نقیض از تهدید نظامی تا اعلام آمادگی بی قید شرط برای مذاکره شده است. عقب نشینی آمریکا از تهدیدات خود در مقابل دولتهای اروپایی، بحث تعرفه های گمرکی بر کالاهای اروپایی و همزمان فشار به این دولتها برای دادن سهم بیشتر از مخارج ناتو و سرانجام عقب نشینی در بیشتر این میدانها و اعلام اینکه با اتحادیه اروپا به توافق رسیده اند، فوری به نرمش مواضع و هارت و پورت او علیه ایران منتهی شد و سرانجام اعلام کرده است که بدون هیچ قید و شرطی حاضر به مذاکرده با ایران است. همچنانکه اشاره کردیم دعوای اصلی جایی دیگر است و ایران بهانه است.

موقعیت جمهوری اسلامی

مشکل اساسی جمهوری اسلامی نه تهدید ترامپ و هارت و پورتهای او که تهدیدی است از جانب طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران که دیگر جان به لبشان رسیده و رسما و علنا اعلام میکنند جمهوری اسلامی باید برود. موقعیت ایران بدلیل نارضایتی وسیع مردم ایران و اعتراضات هر روزه و مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی، مطلقا با گذشته قابل قیاس نیست. امروز و بعد از اتفاقات دیماه و شورش محرومین، نه تنها تناسب قوا به نفع مردم آزادیخواه ایران چرخیده است، بعلاوه و از نظر جامعه تنها راه بهبود و نجات از این وضع کنار گذاشتن جمهوری اسلامی است. امروز طبقه کارگر، زنان، جوانان و محرومین جامعه که کارد به استخوانشان رسیده، از همه خط قرمزهای نظام عبور کرده اند. سران و روسای جمهوری اسلامی و همه دلسوزان نظام نگران عروج دوباره شورش محرومین هستند، شورشی که دیگر ممکن نیست بتوانند آنرا کنترل و مهار کنند. این اوضاع در کنار بیکاری و گرانی هر روزه و مشکلات عدیده اقتصادی و نداشتن هیچ افق بهبود و هیچ راه حل قابل اتکایی از جانب جمهوری اسلامی، اصلی ترین نگرانی و اساسی ترین مخاطره در مقابل حاکمیت ایران است.

روسای جمهوری اسلامی به خوبی به محدودیت های دولت ترامپ و عدم تناسب ادعای او با واقعیت توان و موقعیت کنونی آمریکا واقف اند. با این وصف تهدیدهای ترامپ و فشارهای او برای کل سرمایه در ایران شرایط نامناسبی را بوجود آورده است. اعمال تحریم آمریکا اگر شروع شود و به واقعیت تبدیل شود، قطعا میزان فشار و مشکلات مالی و اقتصادی به کل سرمایه در ایران را بیشتر خواهد کرد. جمهوری اسلامی در تلاش است با اتکا به قطبهای بزرگ اقتصادی از چین و روسیه و مشخصا اتحادیه اروپا، از یک طرف آمریکا و دولت ترامپ را وادار به عقب نشینی کند و حتی اگر این امر ممکن نباشد، با دادن امتیازاتی به اروپا، فشار امریکا را بر خود کاهش دهد. بحثهای امروز حول تعامل با اروپا و استفاده از شکاف آمریکا و اروپا و بحثهایی که حول پیوسین ایران به "کنوانسیون پالرمو" در جریان است، همگی تلاشی در جواب به وضع کنونی و کاهش فشارهای آمریکا است.

اما و مستقل از اینکه فشارهای آمریکا به ایران و طرح تحریم بر این کشور مطلقا خوشایند ایران نیست و کل سرمایه با آن مخالف است و به زیان خود میداند، با این وصف، جمهوری اسلامی از این تهدیدات به عنوان حربه ای جدی علیه مردم آزادیخواه و ناراضی و بهانه ای برای فرار در جواب به معضلات فقر و بیکاری و گرسنگی، استفاده خواهد کرد. فضای جنگی و تهدیدهای ترامپ و جوابهای جمهوری اسلامی و التهابی که در فضای سیاسی جامعه ایجاد کرده است، نهایتا به زیان مردم آزادیخواه ایران و مبارزه آنها برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.

بعلاوه هر نوع تحریم اقتصادی آمریکا و متحدین او، مستقیما علیه مردم ایران است. تهدیدهای تا هم اکنون و اعلام تحریم های جدید، از جمله ممانعت از فروش نفت ایران، با وجود عملی نشدن آن، باعث کاهش قیمت ریال در مقابل دلار به میزانی سراسام آور و گرانی وسیع و ترس و نگرانی زیاد و بالا رفتن قیمت مایحتاج عمومی مردم ایران شده است. امروز و تا همین جا این مردم ایران و خصوصا طبقه کارگر و اقشار پایین جامعه اند که تاوان تهدید به تحریم را با فقر و بیکاری و ترس و نگرانی میدهند. تحریمهای اقتصادی علیه ایران اعلام جنگی جنایتکارانه علیه مردم است و عواقب زیانبار آنرا مستقیما مردم محروم ایران میپردازند. ادامه این فضا و تهدیدهای آمریکا علیه ایران دست جمهوری اسلامی را در میلیتاریزه کردن جامعه و مقابله با مردمی که او را نمیخواهند باز خواهد گذاشت. گرسنگی دادن طبقه کارگر و مردم زحمتکش جامعه ایران با توجیه مقابله با جمهوری اسلامی، خطرناکترین اسلحه ارتجاع حاکم علیه مردم آزادیخواه ایران و بزرگترین لطمه به جنبش محرومان برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.

ما و جدال آمریکا با ایران

جدال امروز آمریکا با ایران و کشمکشهای تاریخی این کشور در دوره های مختلف با جمهوری اسلامی، سر سوزنی ربطی به دفاع از حقوق مردم ایران و مبازره با تروریسم و... ندارد. تمام تهدیدات آمریکا در سالهای گذشته و امروز هم همراه با تحریم اقتصادی ایران، به عنوان براترین حربه در دست جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه بکار گرفته شده است، مردمی که میخواهند جمهوری اسلامی را براندازند.

مردم آزادیخواه ایران، طبقه کارگر و خیل وسیع محرومین جامعه، نه تنها نفعی در فضای ملتهب و جنگی میان آمریکا و ایران را ندارند، بعلاوه دود این فضا همیشه به چشم آنها رفته است. اعمال تحریمهای اقتصادی در این دوره که مردم از فقر و گرسنگی و بیکاری و گرانی به تنگ آمده اند، میتواند به عنوان بزرگترین سلاح علیه اتحاد و مبارزه کارگران و مردم آزادیخواه برای براندازی جمهوری اسلامی بکار گرفته شود.

مقابله با نقش مخرب آمریکا و قلدری و یکه تازی او و افشای ماهیت ارتجاعی جدال او با ایران، مقابله با هر نوع تحریم اقتصادی به عنوان گرو گرفتن نان شب و شیر خشک و داروی کودکان و ابتدایی ترین امکانات زیستن اکثریت بزرگی از مردم محروم ایران، بخشی از مبارزه جدائی ناپذیر ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. مردم ایران احتیاج به دخالت "بشردوستانه" آمریکا و متحدین و دنبالچه های او ندارند. بشریت متمدن در جهان تا کنون عواقب مخرب و ویران کننده چنین دخالتگری ها را به کرات دیده و متحمل بیشترین زیان شده اند.

همزمان مقابله با اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی و همه جریاناتی که به نام مبارزه با جمهوری اسلامی، رسمی و غیر رسمی از تشدید کشمکش استقبال میکنند و به دنبالچه سیاستهای امریکا و متحدین منطقه ای او از اسرائیل تا عربستان تبدیل شده اند، یک عرصه و میدان کار ما در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی است. نیروهایی که فکر میکنند جدال آمریکا با ایران فرجه ای برای سرنگونی و انقلاب مد نظر آنها است و شرایط را برای سرنگونی آماده میکند، آگاهانه یا ناآگاهانه خود بخشی از پروژه آمریکا و ارتجاع منطقه هستند. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به صورتی که طبقه کارگر و محرومین جامعه بیشترین نفع را ببرند و بیشترین امکانات و آمادگی و نیرو را برای انقلاب سوسیالیستی فراهم کنند، بدون مقابله جدی با همه راه حلهای امپریالیستی و دخالتگری های آنها و مقابله با نیروهای بورژوایی متحد آنها ممکن نیست.

مقابله با جمهوری اسلامی و سرنگونی آن به شیوه ای که جامعه به یک سناریوی سیاه در نغلتد، بخشا در گرو افشا و منزوی کردن نیروهایی است که نقش ابزاری در خدمت آمریکا بازی میکنند و به نام قومیت، ملیت و مذهب و.. ، هیزم آوران جنگهای خونین قومی و مذهبی در ایران هستند. نقش این نیروها مستقل از اینکه به عنوان نیروهای ابزاری توسط آمریکا و دول مرتجع منطقه از عربستان و اسرائیل و... در خدمت گرفته و بعد مرخص میشوند، بعلاوه به نام ملیت و مذهب و خلقها و اقوام و...، به نام "کرد، عرب، ترک، بلوچ، فارس، شیعه و سنی"و...، نقش مخربی علیه همسرنوشتی محرومین جامعه، علیه هویت مشترک انسانی در میان مردم و علیه هویت طبقاتی مشترک کارگران، بازی میکنند. اینها در شرایط سیاه درست مانند سوریه و لیبی و عراق، با اتکا به اسلحه و پول و امکانات دولتهایی که خود را در اختیار آنها گذاشته اند، با اتکا به میدیای بزرگ آنها، نقش داعشها و النصرها و القاعده های آتی ایران را بازی میکنند. افشا و منزوی کردن این نیروها یکی از شروط موفقیت ما و تامین امنیت و آسایش و بهبودی در زندگی مردم ایران در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی است.

مقابله با دخالتگری امپریالیستی و افشای ترامپ های دنیای ما در کنار مقابله با احزاب قومی و ناسیونالیستی و مذهبی که به دول منطقه و امثال آمریکا متکی هستند و به تحریک ملی و مذهبی میپردازند یک محک جدی برای هر نیروی انقلامی است.

علاوه بر این مقابله با جمهوری اسلامی و سواستفاده او از فضای جنگی و میلیتاریزه کردن فضای جامعه به بهانه مقابله با امریکا و نیروهایی که در خدمت او و دول مرتجع عربستان و.. فعالند و جنگ را به نیابت آنها در ایران پیش میبرند، یک میدان جدی کار ما است. باید در مقابل هر نوع فضای بگیر و ببند و افزایش اختناق و فضای میلیتاریستی علیه مردم ایران به هر بهانه ای ایستاد.

باید متحد شد

جدال آمریکا و ایران، جنگ و جدال دو نیروی ارتجاعی و ضد انسانی است که هر کدام تاریخی طولانی از توحش، بربریت و جنایات علیه بشریت را در در پرونده خود دارند. انقلاب و آزادی و رفاه و سرنگونی جمهوری اسلامی و تامین امنیت و رفاه و آسایش برای طبقه کارگر و محرومین و مردم عدالتخواه ایران، تنها و تنها با نیروی خود آنها و با اتحاد و سازمان یافتن این نیرو در جدال و مبارزه امروزی آنها برای بهبود زندگی و رفاه و آزادی در مقابل جمهوری اسلامی مقدور است.

جمهوری اسلامی در این دوره و بعد از اعتراضات دیماه مجبور به عقب نشینی هایی در مقابل مردم معترض شده است. باید از هر عقب نشینی آنها در هر زمینه ای، از کاهش استبداد تا کاهش فشار بر زنان و تا تامین هر گوشه ای از مطالبات طبقه کارگر ایران، به عنوان امکانی جهت اتحاد بیشتر صفوف خود و تحمیل عقب نشینی های بیشتر به جمهوری اسلامی استفاده کرد.

قدرت ما محرومین جامعه، قدرت ما کارگران و اقشار پایین جامعه، اتحاد و دست در دست هم گذاشته در همه محلهای کار و محلات کارگری و زحمتکش نشین و در مراکز تحصیلی است. تضمین پیروزی در مبارزه با جمهوری اسلامی و تضمین بهبودی در زندگی مردم ایران و خصوصا کارگران و محرومین جامعه، تنها و تنها با اتکا به نیروی متحد و سازمانیافه آنها و دخالت مستقیم آنها و اعمال اراده خود در سرنوشت جامعه ممکن است. لذا قدم اول در این راه اتحاد در مراکز کارگری و در محلات کارگری نشین حول اصلی ترین مطالبات از افزایش دستمز و بیمه بیکاری تا اعتراض به دستگیری و اخراج از کار و تا تامین آب و برق و بهداشت و رفاه مردم در محل است. تلاش برای جمع کردن کارگران و اتکای آنها به نیروی خود و تصمیم مشترک در هر مبارزه ای، اتکا به اراده جمعی کارگران در مجمع عمومی آنها، اتکا به اجتماع مردم محروم در محلات و دخالت مستقیم آنها در مبارزه مشترک برای بهبود و تامین مطالبات در محلات، یک رکن اساسی در تامین اتحاد استثمار شدگان جامعه از مراکز کارگری تا محلات و محل زندگی در شهرهای مختلف است. باید قدرت متحد محرومین و توان بالای آنها به ابزاری برای فشار به جمهوری اسلامی و صاحبان سرمایه برای تامین مطالبات آنها و بهبودی در زندگی مردم همین امروز و همزمان به ابزاری برای نزدیک کردن استثمار شدگان و مردم آزادیخواه به هم و بالا برادن اعتماد و توان متحد آنها، بکار گرفته شود.

ما در این دوره و در زمانی که به همت مبارزات تاکنونی محرومین جامعه ایجاد شده است، باید کاستی و کمبودهای صف خود و جنبش آزادیخواهان و برابری طلبانه را رفع کنیم. شورش ما محرومین با هر درجه از حقانیت آن، بدون سازمان و بدون اتحادی پایدار و بدن اتکای آن بر صفی از رهبران و سخنگویان محلی و سراسری خود و بدون اتکا به شبکه ای وسیع از کمونیستها و فعالین محبوب و روش بین در دل مبارزات امروز ما در کارخانه و محله و مراکز آموزشی و تحصلی، راه به جای دوری نخواهد برد و در پیچ بعدی شکستمان خواهند داد. باید به روشنی در نظر داشت که در جدال با ما خصوصا اگر نیرویی جدی باشیم که حاکمیت را چلنج و خطری برای آن باشیم، نه تنها جمهوری اسلامی بلکه و بعلاوه همه مرتجعین و نیروهای امپریالیستی که امروز لباس دفاع از حقوق مردم ایران را به تن کرده اند، به عنوان متحد جمهوری اسلامی در مقابل ما و انقلاب ما سنگر خواهند گرفت.

کمونیستها و فعالین و رهبران کمونیست در طبقه کارگر، در جنبش رهایی زن، در صف معلم و پرستار و در میان جوانان و در دانشگاهها و درمحلات زحمتکش نشین شهرها، باید در صف مقدم و لولای اتحاد در دل مبارزات امروز برای رفاه و آسایش و امنیت باشند. جمهوری اسلامی رفتنی است و اما تضمین بهبود زندگی طبقه کارگر و محرومین جامعه و تضمین آینده ای بهتر و جامعه ای انسانی تر در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، تبدیل کمونیستها به ستون و پایه های قوی اتحاد کارگری، اتحاد استثمارشدگان در محلات، اتحاد معلم و پرستار و زنان و مردان آزادیخواه برای آزادی و رفاه همین امروز است.

کمونیستها باید مبشر بیشترین اتحاد مبارزاتی مردم ایران، رهبر و سخنگوی صف عدالتخواهی کارگری در کل این دوره و محور و پایه های محکم این اتحاد و به هم بافتگی و همزمان متضمن حاکم شدن یک افق آزادیخواهانه و برابر طلبانه بر مبارزه امروز طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران باشند. عبور دادن سالم مبارزات امروز مردم برای بهبود و رفاه و آزادی از همه تند پیچها و خنثی کردن همه توطئه های جمهوری اسلامی و همه نقشه ها و سیاست و تاکتیکهای او برای شکست جنبش ما، افزایش خود آگاهی صفوف محرومین در این پروسه و در دل جدال زنده و هر روزه، تقویت بینه خود و افزایش بخش متحزب در صفوف کارگران و همه اقشار محروم جامعه، همگی بر دوش کمونیستها است.

بعلاوه در این مسیر ما باید توان دفاع از خود، از مبارزات خود، از فعالین و رهبران و نمایندگان و سخنگویان خود را افزایش دهیم. ما باید تلاش کنیم مردم آزادیخواه در هر مرکز کار و محله ای و هر جا که هستند و با اتکا به امکانات و توان خود، امکان دفاع از خود و امنیت محله و محل کار خود و امنیت فعالین و صفوف خود را فراهم کنند. تامین امنیت و امکان دفاع از خود نه تنها در مقابل جمهوری اسلامی که در مقابل همه باندها و کانگسترهای نظامی، قومی و مذهبی است که تلاش میکنند به مبارزات مردم ایران رنگ ملی و قومی و مذهبی بزنند و آنها را در مقابل هم قرار دهند و خود نیز با اتکا به پول و اسلحه اربابان خود زمینه جنگهای خونین صلیبی را در میان مردم فراهم کنند.

آینده بهتر و سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان سکویی برای طبقه کارگر و محرومین که با تضمین بیشترین آزادی های سیاسی و بهترین شرایط رفاهی و امنیتی، بهترین شرایط را برای انقلاب کارگری فراهم کند، در گرو دخالت و نقش سازمانیافته طبقه کارگر و کمونیستهای ایران از امروز تا سرنگونی جمهوری اسلامی است.

حزب حکمتیست (خط رسمی) به عنوان بخش تحزب یافته این صف در این مسیر و برای تامین چنین شرایطی دست همکاری و تلاش مشترک را برای کل این صف دراز میکند و از هر کوششی در این راه فروگذار نخواهد شد. حزب ما هم زمان همه فعالین اجتماعی و کمونیست را برای تامین این شرایط و رفع کمبودهای جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر به صفوف خود و به تحزب در این حزب دعوت میکند. این حزب متعلق به این صف است، باید به آن پیوست!

 

٢٨ ژوئیه ٢٠١٨