حکمتیست می پرسد؛
حکمتیست: اکنون و با اعتراضات وسیع این دوره و مخاطراتی که برای جمهوری اسلامی فراهم شد، بار دیگر روحیه وحدت طلبی و نزدیکی نیروهای اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی و اهمیت انگشت گذاشتن بر اشتراکات به جای اختلافات، رشد کرده است. همزمان در میان نیروهای موسوم به چپ نیز اهمیت نزدیکی و تشکیل قطب چپ و همکاری و اتحاد و نزدیکی دامن زده شده است. در همین راستا و بدنبال اعتراضات این دوره بخشی از این نیروها همکاری هایی را شروع کرده و ظاهرا جواب مثبت به این وحدت طلبی میدهند. سوال این است که حزب حکمتیست کجای این ماجرا قرار دارد؟ آیا فکر نمیکنید که نزدیکی و همکاری اپوزیسیون جمهوری اسلامی امروز یک ضرورت است؟ از ما سوال میشود که چرا حزب حکمتیست با نیروهای چپ همکاری و رابطه نزدیک نمیگیرد و چرا قطبی چپ تشکیل نمیدهید؟
خالد حاج محمدی: نفس روحیه وحدت طلبی مردم قابل فهم است. مردم فکر میکنند نزدیکی و وحدت اپوزیسیون پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی را تسریع میکند. آنها از سر نفرت از جمهوری اسلامی و تعجیل به حق شان برای سرنگونی آن به این نتیجه میرسند که امکان وحدت اپوزیسیون جمهوری اسلامی و یک کاسه شدن آن هست. این ذهنیت واقعی نیست. اپوزیسیون جمهوری اسلامی شامل راست ترین و ارتجاعی ترین جریانات سیاسی تا چپ ترین و عدالتخواه ترین نیروها است که با هیچ مقیاسی نمیتوان نقطه اشتراکی جز مخالفتشان با جمهوری اسلامی میان آنها یافت.
احزاب و جریانات سیاسی مختلف از جنبشهای سیاسی مختلف هستند و منافع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متفاوتی را نمایندگی میکنند. هر کدام از آنها تلاش میکنند، خانواده خود را، جنبش سیاسی خود را متحد کنند و مردم را به زیر افق سیاسی و راه حلها و سیاست خود فرا میخوانند. هر حزب سیاسی تلاش میکند افق جنبش خود، راه حلهای خود برای ایران و آینده آن و سیاست و اهداف خود را تبلیغ کند و مردم را به پیوستن به خود فراخوان میدهد.
ما هم به عنوان کمونیست، تلاش میکنیم افق پیروزی جنبش خود را ترسیم کنیم و نیروی خود را حول آن جمع کنیم. ما هم تلاش میکنیم کل طبقه کارگر و محرومان جامعه را حول افق اتکا به خود، افق ایستادن روی پای خود و افق اتکا به نیروی خود و برای انقلابی که منافع اکثریت جامعه را تامین، و رفاه و عدالت را به رامغان می آورد بسیج کنیم. ما هم تلاش میکنیم به همه محرومان جامعه، به همه استثمار شدگان، به همه زنان و مردان عدالتخواه اعلام کنیم که رهایی واقعی و تامین جامعه ای آزاد و امن و مرفه تنها یک رهایی سوسیالیستی است.
همانطور که گفتم احزاب سیاسی و جنبشهای سیاسی مختلف منافع طبقات اجتماعی متفاوت را نمایندگی میکنند. مستقل از اینکه این احزاب در مسیر فعالیت خود و در تاریخ خود چه زیگزاگهایی زده اند و چه مسیری را طی کرده اند، اما عموما هر یک منافع سیاسی جنبش طبقه معینی را پیش برده اند. هیچ بورژوایی و هیچ حزب بورژوایی در جهان برای جواب به وحدت طلبی جامعه یا مردم محروم از منافع خود کوتاه نمی آید و راه خود و دفاع از حاکمیت بورژوایی را به حاکمیت محرومان و تامین حق و حقوق آنها عوضی نمیگیرد. هیچ زمانی نه رضا پهلوی و نه خانم مریم رجویی و نه هیچ کدام از رهبران احزاب رنگارنگ ناسیونالیست کرد، فراموش نمیکنند که آنها احزاب مختلف بورژاوایی هستند و دنبال تامین منافع اقلیتی کوچک علیه اکثریت جامعه اند و از این کوتاه نخواهند آمد. دعوت به وحدت از طرف جریانات راست بطور واقعی دعوت به رفتن زیر پرچم و افق خود و دعوت به تبدیل به سیاهی لشکر آنها شدن است. فکر نمیکنم رضا پهلوی زمانیکه مردم و همه اپوزیسیون را به وحدت دعوت میکند منظورش وحدت حول انقلاب کارگری، سوسیالیسم و آرمانهای اکثریت محروم جامعه باشد. ایشان از همه نیروها برای پیوستن به آلترناتیو خود، "رفراندم یا انتخابات آزاد" و یا بازگشت به گذشته دعوت میکند.
ما مدافع حقیقت هستیم و وظیفه خود میدانیم که حقیقت جامعه طبقاتی و تفاوت جنبش های سیاسی مختلف و اهداف مختلف ، متفاوت و متناقض آنها را به جامعه اعلام کنیم و چشم و گوش هم طبقه ای های خود و بشریت متمدن را به روی آنها باز کنیم.
ما به عنوان یک جریان کمونیستی اتفاقا خواهان شفافیت کامل اهداف و سیاست و افق جنبشهای سیاسی مختلف و اطلاع بی کم و کسر جامعه از آنها هستیم. ما خواهان تامین شرایطی هستیم که بدون سر سوزنی محدودیت احزاب سیاسی بتوانند بی کم و کاست و بدون هیچ سانسوری اهداف و آرمانهای خود را به جامعه اعلام کنند تا جامعه امکان انتخاب واقعی را پیدا کنند. ما خواهان فراهم کردن شرایطی هستیم که احزاب سیاسی و هر جمع و گروهی بتواند اهداف و آرمانهای خود را به اطلاع جامعه برساند. ما فکر میکنیم فرهنگ سیاسی جامعه را باید بالا برد و امکانی باید فراهم کرد که مردم ایران، دهها میلیون کارگر و زن و جوان جامعه با احزاب سیاسی مختلف آشنا شوند. ما خواهان تامین شرایطی و تعهد به قوانینی هستیم که احزاب اپوزیسیون از راست تا چپ به آن متعهد باشند و خود را ملزم به رعایت آن کنند. برای نمونه ما حقوق پایه مردم ایران را نوشته و به عنوان منشوری به جامعه اعلام کرده ایم. اینها میتواند اتفاقا امکان جدال سیاسی سالم که امکان انتخاب به مردم ایران بدهد را ایجاد کند.
قطعا ما هیچ نوع همکاری معین در شرایطی که لازم باشد، هیچ نوع دیالوگ میان نیروهای اپوزیسیون را نه رد کرده ایم و نه به آن نه گفته ایم. بعضا در این زمینه و مواردی که فکر کرده ایم جامعه و مبارزه ما و دفاع از تمدن و مدنیت به نوعی تعهد و توافق احتیاج دارد خود راسا برای آن تلاش کرده ایم. اما و همچناکه گفتم تاکید ما بر صف مستقل جنبش خود و بر روشنی سیاسی دوری و نزدیکی ها بر شفافیت سیاسی تفاوتها و... بوده است. ما بر این اساس تا کنون وارد هیچ جبهه و اتحاد عمل و ... با هیچ جریانی نشده ایم.
در مورد ائتلاف نیروهای موسوم به چپ و "شکل دادن به قطب چپ" هم چند نکته را لازم به توضیح میدانم. ائتلاف جریانات موسوم به چپ امر جدیدی نیست. تاریخ چهار دهه گذشته پر از دوری و نزدیکی نیروهای موسوم به چپ، تلاش برای وحدت و همگرایی، چتر مشترک و همکاری ها و... ، تلاش برای وحدت نیروهای معینی بوده است. بدون شک این تلاشها و این دوری و نزدیکی و همگرایی ها و تلاش برای تشکیل قطب مشترک و... در میان نیروهای موسوم به چپ ایران، بیان نزدیکی های سیاسی و جنبشی نیروهایی است که در این میدان کار و تلاش کرده اند. با هر تحولی در جامعه ایران، با هر تخاصمات منطقه ای و جهانی با جمهوری اسلامی، با هر باز شدن افق دخالت نظامی در ایران و هر بحث محاصره اقتصادی دولتهای غربی و یا هر امیدی به اینکه جمهوری اسلامی ممکن است بدلیل تخاصمات درونی و یا اعتراضات بیرونی دستخوش تحولاتی شود، از راست تا چپ شاهد جبهه بندی و اتحاد وحدت ها و همکاری و... هستیم. در تمام مقاطع مهم از زمانی که در دوره بوش خطر حمله به ایران بود، تا دوره قبل از برجام و تخاصمات غرب با ایران، تا دوره تحریمها و اتحاد عمل راستها و دولت در تبعید آنها و تا امروز که خیزش محرومان جامعه اتفاق افتاد، تلاش برای همکاری و نزدیکی و حدت و کلا یک کاسه کردن نیروهای چپ هم در جریان بوده است. مستقل از اینکه این تلاشها تا کنون به هزار و یک دلیل بطور عملی اتحاد پایداری را ایجاد نکرده است و در هر مقطعی تحت تاثیر یک واقعه سیاسی همین جریانات از هم دور و دوباره به هم نزدیک شده اند، اما بدون تردید این تلاشها و این همگرایی دلیل بر نزدیکی جنبشی و سیاسی احزاب و جریاناتی است که در این میدان تلاش میکنند و یا امید به وحدت و نزدیکی و... با هم دارند.
ما در هیچ دوره ای نه در گذشته و نه در دوره اخیر احساس تعلق سیاسی و جنبشی با هیچ کدام از شاخه های مختلف چپ ایران نداشته ایم و وارد میدان وحدت و اتحاد عمل و تلاشهای مخفی و علنی برای نزدیکی و... نشده ایم. همیشه فکر کرده ایم و هنوز فکر میکنیم که ما رگه متفاوتی از کمونیسم ایران هستیم که با این چپ در یک کاتاگوری قرار نمیگیریم، به یک جنبش تعلق نداریم و از یک خانواده نیستیم.
به همین دلیل جواب ما معمولا و ایندوره هم به چنین دعوتهایی تاکید بر روشن بودن فاصله ها بوده. گفته ایم که چنین ائتلافها، جبهه ها و .... عملا باعث بوجود آوردن اغتشاش در اذهان طبقه کارگر و کمونیستهایی که به دقت سیاستهای احزاب و سازمانهای چپ را تعقیب میکنند، میشود.
ما فکر نمیکنیم اهداف و آرمانهایی که ما دنبال میکنیم، جنبشی که خود را به آن متعلق میدانیم و افقی که تلاش میکنیم در مقابل جامعه قرار دهیم و سنت سیاسی که به آن تعلق داریم به این چپ نزدیک است. لذا فکر میکنیم بیان واقعیتهای فوق، بیان روشن تفاوتها و فاصله ای که با کل این صف داریم نه دلیل بر تعصبات حزبی است و نه دلیل بی توجهی به اهمیت تقویت و نزدیکی نیروهایی که به یک جنبش تعلق دارند. دقیقا از سر تفاوت جنبشی ما است و اهمیت تلاش برای قدرتمند کردن جنبش خودمان است که وارد اینگونه "همگرایی" با بقیه نمیشویم.
همچنانکه اشاره کردم ما هیچ نوع همکاری و دیالوگ و هیچ نوع تعهد مشترک به موازینی، در شرایط خاصی که احتیاج به آن باشد، را منتفی نکرده ایم. ما حتی و مواردی و بسته به شرایط معینی، همکاری نه تنها با چپ که با نیروهای راست را هم منتفی نکرده ایم. علیرغم بیان روشن تفاوت خود و فاصله جنبشی خود از بقیه هر گاه لازم دیده ایم در کنار بقیه و در تحرکات و حرکات معینی با صف خود و با پرچم مستقل خود حضور پیدا کرده ایم.
آنچه برای ما مهم و حیاتی است تقویت جنبش خود و باز کردن افقی روشن در مقابل جامعه است. ما تلاش میکنیم افق چپ و آزادیخواهی و یک رهایی سوسیالیستی را در مقابل جامعه و به عنوان تنها راه تضمین جامعه ای امن و مرفه و آزاد قرار دهیم. ما تلاش میکنیم همه راه حلهای متکی به دولتهای امپریالیستی، متکی به تخاصمات آمریکا و ایران، متکی به دخالت دولتهای مرتجع منطقه، دفاع از محاصره اقتصادی به بهانه ضدیت با جمهوری اسلامی و... را به عنوان راه حل های ارتجاعی افشا و حامیان آنرا منزوی کنیم. ما علیه هر نوع تقسیمات ملی و ناسیونالیستی طبقه کارگر و مردم ایران و تراشیدن هویتهای کاذب ملی، قومی و مذهبی برای آنها هستیم. در همین مسیر نه تنها با جریانات راست جامعه در مقابل هم قرار میگیریم که با نیروهای موسوم به چپ هم شاخ به شاخ شده و خواهیم شد. تاریخ چند دهه گذشته تاریخ تفاوت و تخاصمات ما با همین جریانات از سر تلاش برای سوریه کردن ایران، دفاع از جنبش سبز و امید بستن آن، تقسیم مردم ایران به اقلیتهای قومی و مذهبی و طرحهای ارتجاعی از جمله فدارلیسم قومی برای آینده ایران، دفاع از ناسیونالیست کرد و.. بوده ایم.
چشم پوشی از این درجه از فاصله و اختلاف جنبشی، سیاسی، اختلاف در استراتژی و افق تحت هر عنوانی قطعا نه فقط به نفع کمونیسم و تقویت صف مستقل طبقه کارگر و کمونیستها نیست که برعکس باعث اغتشاش در این صف خواهد شد. دفاع از این استقلال و دفاع از شفافیت سیاسی چه در اتحادها و چه در اختلافها یکی از اصول و پرنسیبهای جدی جنبش ما است.
٢٢ ژانویه ٢٠١٨