اول مه ٩٥ پایان یافت. در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر مدتها قبل از اول مه بحثها و جلسات مختلف و جدالهای زیادی در مورد چگونگی پیش برد این روز و این مناسبت کارگری در جریان بود. مراسمها و جمع و جشن و تحرکات مختلفی صورت گرفت که در ادامه به آن اشاره ای خواهم کرد. دو طرف این ماجرا هم کارگران و فعالین کارگری و کمونیستها و چپها و...٬ و هم جمهوری اسلامی و ارگانهای ضدکارگری آنها قرار داشتند. مستقل از اینکه جزئیات بحث و جدلهایی که در این دوره خصوصا در میان فعالین کارگری و سوسیالیستها و همه کسانی که خود را متعلق به این جبهه میدانستند چه بود و چه افق و ماهیتی بر آنها حاکم و به آن شکل میداد، در هر دو جبهه فعالیتها و تلاشهای زیادی
شد. هر کس و جریانی تلاش میکرد رنگ خود را به روز کارگر بزند. آنچه همه مشترکا روی آن تاکید داشتند به حساب آوردن طبقه کارگر و توجه به وزن این طبقه بود و قطعا هر کس در جهت امیال و آرزویی که خود داشت تلاش میکرد از آن در خدمت جنبش خود استفاده کند. برای بیان آنچه اتفاق افتاد و اینکه کارگران کمونیست و همه آنهایی که تلاش کردند اول مه را به عنوان سنتی سوسیالیستی و کارگری در جای واقعی خود قرار دهند و اینکه این تلاش به کجا رسید، لازم است به خود این صف بندیها هم اشاره کرد.
جبهه متحد بورژوازی
جمهوری اسلامی مانند همه سالهای دیگر برنامه های و جهت خود را در اول مه داشت. ابزارهای تبلیغاتی و ارگانهای "کارگری" خود را جلو انداخت. تلاش کردند با همه توان ضمن اینکه مراسم خود را حساب شده و کنترل شده بگذارند، هر نوع ابراز وجود دیگری را برسمیت نشناسند. تلاش کردند پلیس و امکانات مختلف خود را بکار اندازند تا مراسم شان در امن و امان و بدون اینکه امکانی برای ابراز وجود هیچ کارگر معترضی باز شود، آنرا پیش ببرند. تلاش کردند این مراسمها را به عنوان تنها امکان ابراز وجود قانونی به همه بقبولانند و همه را متوجه کنند که یا خانه کارگر یا هیچ! جمهوری اسلامی سالها است با این مشکل طرف است که نمیشود هیچ امکانی را برای ابراز وجود کارگر در اول مه باز نگذاشت و خیال راحتی داشت که میتوان اوضاع را کنترل کرد و اتفاقی نیفتد. مراسمهای خانه کارگر با هدف ممانعت از برگزاری اول مه و ابراز وجود مستقل کارگران سازمان یافته است. خانه کارگر و کل بازوی "کارگری" جمهوری اسلامی تلاش کردند به هر میزانی که توان فریب دارند، کارگر را به دفاع از دولت و آشتی با بورژوای ایران دعوت کنند. همین ها سال گذشته دشمنی با بخشی از طبقه کارگر ایران، دشمنی با کارگران منتسب به افغانی را شعار خود کردند و امسال هم دفاع از دولت روحانی و بیت رهبری و اقتصاد مقاومتی، که البته علیرغم تدابیر و هزینه ای که کردند، نیروی زیادی را نتوانستند فریب دهند. مراسمهای خانه کارگر چنان دولتی و ضدکارگری بود که حتی کسانی که از سر توهم به امکان ابراز وجود مستقل خود، تلاش کردند با شعار خود در آن شرکت کنند نه تنها اجازه حضور نیافتند که تعدادی هم دستگیر شدند.
مراسمهای مستقل اول مه
مراسم مستقل کارگری مثل سالهای قبل نه تنها ممنوع بود که از قبل اقدامات امنیتی برای ممانعت از هر نوع ابراز وجود مستقلی صورت گرفته بود. تهدید فعالین کارگری و سوسیالیستها به روال همیشگی از جانب ارگانهای مختلف از مراکز اطلاعاتی تا فرمانداریها و سایر ارگانهای رسمی در جریان بود. با این وصف هم بر اساس اخبار منتشر شده و هم گزارشاتی که به حزب رسیده است٬ در بسیاری از شهرهای ایران مراسمهای مختلفی از جمعهای خانوادگی تا مراسمهای کارگری علنی، گلگشت های کارگری، جشن و سخنرانی، صدور بیانیه های مختلف از جانب تشکلهای موجود تا ابراز وجود خیابانی و راهپیمایی در جریان بود. اول مه امسال هم، علیرغم فضای امنیتی، به دانشگاهها و برنامه های سخنرانی و... از جانب دانشجویان کشیده شد. واقعیت این است که مراسمها و جشن و تجمعات کارگری فراتر از آن چیزی بود که در اطلاعیه ها و اخبار مختلف منتشر شده است.
امسال نیز مراسمهای اول مه رنگ جدالی قدیمی در میان فعالین کارگری، دوستداران کارگر و جمع و گروهها و حتی احزاب سیاسی چپ مختلفی را برخود داشت. سنتی که سایه و تاثیر قدیمی تر احزاب و جریانات غیر کارگری در جامعه است و بخشا بر خود فعالین این طبقه هم تاثیراتی داشته است. سنتی که به بهانه اول مه و روز کارگر دست به تحرکات آکسیونی و محدود و غالبا بدون توجه به توازن قوا میزند و به محلی برای اعتراض جوانان، چپها و نارضایان از اقشار مختلف جامعه تبدیل میشود. این سنت دوره اخیر در سیاست ایران به دلایل مختلفی که اینجا نمیتوان به آن پرداخت، در بن بست قرار گرفت و در پراتیک اجتماعی نیز، وضع بهتری نداشت. لذا و در دل اول مه این سنت نیز بخشا حتی با سوالاتی از جانب فعالین خود طرف شد و به درجه ای فضای بهتری برای ابراز وجود واقعی کارگری فراهم بود.
اول مه امسال باهمه محدودیتها، با همه فشارهای سنتهای غیر کارگری و علیرغم فشارهای جمهوری اسلامی، جوانه زدن سنتی دیگر و کارگری تر از آنچه که در یکی دو دهه اخیر به نام اول مه صورت میگرفت نمایان شد. سنتی که تلاش داشت اول مه را در جایگاه واقعی خود به عنوان یک سنت کارگری و سوسیالیستی بنشاند. بی شک دامنه اول مه و جشن و مراسمهای کارگری بدلایل مختلف و از همه مهمتر توازن قوای جامعه محدود بود. اما آنچه مهم و ارزشمند بود این واقعیت است که از طرفی اهداف جمهوری اسلامی و خانه کارگرش متحقق نیافت. خانه کارگر و جمهوری اسلامی تلاش کردند روز اول مه را از کارگر بگیرند و به عنوان تنها امکان از آن سواستفاده کنند و کارگران را با بیان چند مطالبه کارگری و غرولندهای رایج به دفاع از دشمنانش، به دفاع از جمهوری اسلامی و ولی فقیه و دولت روحانی بکشانند. این به نتیجه نرسید و در گوشه و کنار این مملکت انواع جمع و محافل و مراسمهای مختلف برگزار و به دولت روحانی و خانه کارگرش تحمیل شد.
بعلاوه امسال جوانه های یک سنت کارگری و طبقاتی نمایان شد. مراسمهای کارگری و جشن و سخنرانیها و اعلام همبستگی جهانی و انگشت گذاشتن بر اینکه کارگران در سراسر جهان هم طبقه و هم منفعت هستند، تلاش برای تبدیل این مراسمها به محل جمع شدن کارگران و خانواده های آنها، وجه مهم اول مه امسال بود. این اتفاق هر چند ابعاد و دامنه آن محدود بوده باشد، هر چند نتوانست بخش قابل توجهی از کارگران را در مراکز کارگری، در محلات و شهر و.. دور هم جمع کند، اما ارزشمند و قابل توجه است.
بدون تردید جشن و مراسمهای کارگری امسال بیان تنها یک گوشه بسیار کوچک از توان و نیروی طبقه کارگر ایران بود و اما همین تحرکات و تلاش برای بازگرداندن اول مه به روز جشن خود کارگران٬ به روز جمع شدن آنها و به روز تقویت همبستگی و همدلی و رفاقت کارگری، به روز اعلام یکی بودن و یک طبقه بودن، قابل ارج است.
اول مه تمام شد و اما همینجا باید دست همه کسانی که تلاش کردند، جدل کردند و قانع کردند و نیرو جمع کردند تا طبقه کارگر ایران در هر محدوده و در هر اشلی به زبان خود سخن بگوید را فشرد. این نقطه شروع را باید وسعت داد و برای تقویت سنتهای کارگری و کمونیستی کوشید. این اول کار جنبشی است که جز افق انقلاب کارگری اهداف دیگر ندارد و برای تامین نیروی این انقلاب مستمر برای خودآگاهی و اتحاد این طبقه، برای تقویت همسرنوشتی آن و برای رشد محافل کارگران کمونیست و ارتقا تحزب آن به عنوان لولای اتحاد کل طبقه کارگر و به عنوان تکیه گاه و ستون فقرات یک جنبش عظیم سوسیالیستی کارگری میکوشد.
خالد حاج محمدی
٩ مه ٢٠١٦