سی درصد قیمت نان با یک چرخش قلم افزایش یافت٬ "عده ای خواستند و دولت هم توافق کرد"! این توجیه دولتی است که خود را منشا "امید جامعه" نام گذاشته است! دولتی که خود را "منشا اعتدال و برادری و کمک به هم نوع و مدعی احیای اخلاق" میداند!
جا دارد تمام جهان به تماشای اعتدال بورژوازی ایران بنشینند و به حال نسلهای امروز و آینده اشک بریزند. این تمام اعتدال بورژوازی ایران است که آقای روحانی در کمال وقاحت و با افتخار اعلام میکند. با این تفاوت که هر میزان بردگان جامعه به این اعتدال گردن نهند٬ خنجری که بر قلب بشریت فرورفته است٬ بیشتر فرو خواهد رفت. معتدل ترین آنها علیه
طبقه کارگر از گرگ هار هزار بار درنده تر است. و ریاکاری و دروغ و حقه بازی بورژوازی از همه نوع آن و حتی از نوع اعتدال آقای روحانی روی هر جانور درنده ای را در دنیا سفید کرده است. برادری آنها و اخلاق و شرافت آنها همین اندازه قد میدهد. این زبان کسانی است که شب و روز همراه همکاران و مستخدمین بورژوازی ایران در مجلس و بیت رهبری و اتاق بازرگانی و... جلسه میگیرند٬ بحث و مشورت میکنند و راه و چاه جنایات خود علیه طبقه کارگر و زبان و قانون آنرا تعیین میکنند و از طریق بلندگوها و سخنگویان خود به نام اخلاق و تعامل و برادری به جامعه ابلاغ میکنند. روحانی هزار بار راست میگوید و کسی که فکر میکند در میان این حاکمیت نور امیدی نخفته است و دنبال عروج نجات دهنده ای است٬ اگر حقه باز و بخشی از دستگاه فریب آنها نباشد٬ سفیه است. این کلاه برداری آشکار و حقه بازی سران دولتی است که خرج روزانه دستگاه تحمیق و فریب آن سر به آسمان میزند. دولتی که برای برد - برد سرمایه و اجرای تعهدات امثال روحانی به آن به قیمت تحمیل تباهی و سیاهی بیشتر بر زندگی دهها میلیون خانواده کارگری و انسان محروم حاضر است دست در سفر خالی آنها ببرد و داشتن نان خالی را هم بر آنها روا نمیدارد.
سالها است که بر اساس آمار خودشان بخش بزرگی از طبقه کارگر ایران چند مرتبه زیر خط فقر زندگی میکند؛ بخشهایي از آن در تلاش روزانه برای حقوق معوقه شان هستند؛ گوشت٬ میوه و سبزی و بسیاری از اقلام اساسی زنده ماندن از سفره آنها کنار رفته است و امروز نان هم به زور باید تامین شود. طبقه کارگری که تفریح و شادی و بسیاری از ابتدائی ترین نیازهاي بشر در سایه "اعتدال" طبقه حاکم، دیگر به آرزویی دور از دسترس تبدیل شده است.
تناقض بزرگ این است که جناب روحانی مدعی است دولت کمبود بودجه ندارد٬ اعلام فرموده است که کل هزینه های دولت در سال آتی تامین است٬ پول روسای دولت و مجلس و دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی و دادگاه و بیت رهبری و نیروی وسیع انتظامی و همه مواجب بگیرانش مثل همیشه آماده و تامین است٬ و از طرفي هم، نان سفره بخش اعظم جامعه هم از خون آنها گرانتر شده است. تناقض این است که در این جامعه همه چیز از پول و امکانات و ثروت و نان و گوشت و میوه و ماهی و... به وفور موجود است؛ اینجا نه قحطی آمده است و نه کمبودی وجود دارد. اما نمایندگان طبقه حاکمه و توقع شان این است که سود و امکانات بیشتر به هر قیمتی باید تامین شود و لااقل فکر میکنند و بر مبناي محاسبات خود چرتکه انداخته اند که طبقه کارگر ميتواند تامين شان کند.
گرانی نان اعلام جنگی علیه گرسنگان جامعه است؛ علیه همان دهها میلیون انسانی است که روحانی و همه همکارانش به آن فراخوان میدهند و تلاش میکنند ساکتش نگهدارند. طبقه ای که قرار است به امید پیشرفت آرزوهای حاکمین٬ زندگی و هستی خود را فدا کند٬ زور بزند و گرسنگی را با جان بخرد و یک دقیقه چرخ تولید امکانات و ثروت را معطل نکند. تلاش میکنند طبقه کارگر قانع شود که هر چه زنجیر بردگی بر دست و پاي او سنگین تر شود وضع بهتری خواهد داشت اما در آینده. قرار است با اجرای پروژه های آنها از جهاد اقتصادی تا بالا بردن قدرت اقتصادی و توان رقابت تولیدات ایرانی و به همت طبقه کارگر و به رهبری جناب روحانی این دردانه بورژوازی ایران فردا وضع کار و معیشت و اقتصاد این طبقه هم بهبود پیدا کند.
اما این چرندیات حتي نزد متوهم ترین آدم آن جامعه پشیزی نمي ارزد. خانواده بزرگ کارگری ایران نسل اندر نسل شاهد اینگونه ادعاها٬ اینگونه کلاهبرداری ها و اینگونه حقه بازی هاي بورژوازي بوده است. طبقه کارگر ایران شاهد است که هر میزان سرمایه بزرگتر میشود٬ هر میزان مراکز تولیدی و صنعتی و خدماتی بیشتر سود کسب میکنند٬ هر میزان امکانات بیشتر تولید میشود٬ سهم سازندگان آن کمتر و کمتر میشود. افزایش تعداد بیکاران و پیوستن وسیع کارگران این جامعه به خیل گرسنگان٬ افزایش ابعاد اعتیاد و تن فروشي و کودکان کار در همه شهرهای ایران و در میان طبقه کارگر٬ افزایش ابعاد خود کشی و هزار مصیبت دیگر اجتماعی در کنار رشد عظیم اقتصادی و ثروت و امکانات جامعه شاهد این مدعا است.
دولت ایران مانند تمام دولتهای بورژوایی دنیا هیچ ترمزی در میزان میل به تعرض به معیشت طبقه کارگر و اقشار پایین جامعه را ندارد. هیچ دولت بورژوایی در دنیاي امروز، بهداشت و درمان و رفاه عمومی جامعه امرش نیست؛ مخفي شدن در پشت این ادعاها برای بسیج و کور کردن و فریب نیروی کار آن جامعه و وادار کردنش به سکوت است. سد کردن در مقابل تعرض و توحش اين جانيان وقتی ممکن است که حکومت شوندگان بيش از اين قبول نکنند و نپذیرند.
این تنها راه ممکن است! یا سد بستن و لگام زدن به تعرض آنها یا باز هم چوب حراج زدن به دستمزد و جان و هستی طبقه کارگر.
بدون تردید میتوان جلو این توحش افسار گسیخته دولت اعتدال جناب روحانی را گرفت. میتوان آنها را از این تعرض نه تنها در زمینه گرانی نان که در بقیه برنامه های آنها پشیمان کرد. طبقه کارگر ایران توان و قدرت آنرا دارد. جمهوری اسلامی بیش از هر نیرویی بر این توان و قدرت واقف است. آنها نگران عکس العمل این طبقه در کل پروژه و طرح هاي خود از گرانی تا بیکاری و استبداد و ... هستند. به همین دلیل یک ماه است بحث افزایش قیمت نان را سر زبانها انداخته اند و همزمان با افزایش آن جناب کاتب به عنوان سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس را جلو انداخته اند تا اعلام کند که امسال قرار است با افزایش ١٧ درصد مزد کارمندان٬ حداقل دستمزد طبقه کارگر هم به همین میزان افزایش یابد. میخواهند جواب نارضایتی طبقه کارگر و اقشار کم در آمد جامعه از گرانی نان و اجاره خانه و برق و ارقام دیگری که در راه است را با وعده افزایش دستمزد در اسفند ماه بدهند. وعده های توخالی که هر سال پر از ریاکاری و دروغ و کلاهبردای بوده است. از هم اکنوان تا اسفند ماه بخش جدی از دستمزد کنونی را با افزایش قیمت نان و دهها برنامه دیگر میزنند و فردا با افزایش چند درصدی دستمزد قرار است جامعه را ساکت نگهدارند.
مقابله با این تعرض در توان طبقه کارگر ایران است! اما اینکه چقدر این طبقه میتواند نيروي خود را گرد آورد و به تحرکی سراسری علیه این توحش دست زند٬ اینکه چقدر رهبران و فعالین کارگری در مراکز اصلی و آن جایی که قدرت اقتصادی جامعه و شريان هاي اصلی آنرا در دست دارند٬ تکانی بخورد و سدی ببندند٬ مسئله دیگری است. قطعا اگر این اتفاق بیفتد نه تنها گرانی نان که بخش زیادی از مطالبات این طبقه از جمله افزایش هم اکنون دستمزدها٬ بیمه بیکاری مکفی و تامین یک زندگی در شان انسان برای کل این طبقه و تحمیل آن به طبقه حاکم و دولت آقای روحانی ممکن است. قرار نیست این طبقه تا اسفند ماه منتظر بماند و چشم به راه نگاهی مثبت به زندگی خود از جانب کسانی باشد که روزانه برای فریب او و برای محکم کردن زنجیر بردگی اش پول میگیرند.
مسئله دیگر جواب فوری به پديده گرسنگی است که امروز بالای سر این جامعه میچرخد و زندگی دهها میلیون انسان را به تباهی کشانده است. گرانی نان تعرضی دیگر از جانب طبقه حاکمه به این میلیونها انسان است. اگر در تهران٬ شیراز٬ اصفهان٬ مشهد٬ تبریز و سنندج در اعتراض به گرانی نان٬ دهها هزار انسان تجمع کنند و چهار انبار گندم و آرد و بقیه امکانات مورد احتیاج خود را از انبارهای دولتی و غیر دولتی بیرون بکشند و میان مردم تقسیم کنند٬ دولت آقای روحانی و کل هیئت حاکمه ایران مجبور است تصمیم خود را پس بگیرد. اگر کمونیستها و آدمهای با نفوذ و انقلابی در محلات شهرها ایران و در اعتراض به این توحش توده مردم ناراضی را جمع کنند و متحد انه حرکتهاي موثري راه بیندازند٬ الگویی از کار و مبارزه و جواب به مسله گرسنگی را در مقابل جامعه قرار داده اند که بعنوان راه حل، قابل تکثیر است. جواب گرسنگی امروز انساني که دیگر قادر به خرید نان، آنهم در قرن ٢١ نیست٬ نباید موکول به آینده شود و امروز باید طرح يک راه عملی را کشيد. مسئله به سادگی این است که بورژوازی ایران به میزان سود و سرمایه خود راضی نیست و فکر میکند جامعه و طبقه کارگر را میتواند هنوز هم به عقب براند و سود بیشتری را با تعرض به زندگی زیر خط فقر او ممکن کند. عده ای که امروز در قامت حاکمیت و جمهوری اسلامی، بورژوازی ایران را نمایندگی میکنند٬ بر اساس همه فاکتورهای حساب شده خود فکر میکنند میتوان دهها میلیون کارگر و خانواده های آنها را بیش از این هم به خاک سیاه نشاند و از ماحصل آن توان اقتصادی و مالی و قطر کيف پول اقلیتي مفت خور و صاحب سرمایه را افزايش داد. اینکه این تعرضات در چه قالب و تحت چه نام و بهانه ای از تحریم اقتصادی تا اقتصاد مقاومتی و چه چرندیات دیگری صورت میگیرد، امر دیگری است. اگر تا دیروز و حتی هم اکنون هم تحریم اقتصادی ایران بهانه ای بود برای تعرض به طبقه کارگر٬ لابد از فردا کاهش قیمت نفت در رقابت قدرتهای جهانی و منطقه ای و کاهش درآمد نفتی ایران بهانه ای دیگر خواهد بود. اما در تمام این مقاطع طبقه کارگر و نیروی کار آن جامعه، همراه با اقشار کم درآمد زیان جدي می بينند و عده ای نه تنها سرمایه و امکاناتشان لطمه ای نمی خورد بلکه قدرت و توان مالی و اقتصادی شان افزایش می یابد.
اگر امروز در محله ای يا شهری، تحرکی عليه گراني و فقر صورت بگیرد٬ اگر دهها هزار انسان توسط رهبران و فعالین آگاه و هوشیار٬ توسط کمونيست ها جهت مصادره انبارها و سيلوهاي گندم و لباس و مايحتاج مردم، بسیج شوند٬ کل دولت ایران به لرزه می افتد و ناچارند عقب بنشینند. چنین حرکتی در جواب فوری به مسله فقر و گرسنگی ميتواند تاثیرات شگرفي بگذارد و فضای تعرض بورژوازی به جامعه و طبقه کارگر را یکسره سد کند. بعلاوه روحیه اعتراض و دفاع از حرمت و کرامت انسانها و اکثریت عظیمی که امروز به عنوان کارگر به هستی و نیستی اش چوب حراج زده اند٬ چنان میتواند بالا گیرد که توازن قوا را به درجه زيادي تغییر دهد و به جمهوری اسلامی و جناب روحانی هم بیاموزد که اخلاق و فرهنگ پيشرو کارگری و انسانی هم در این جامعه زنده و موجود است.
خالد حاج محمدی