در مورد مواضع حککا، و حمید تقوایی بر سر سوریه

اخیر شاهد تلاشهای دولت آمریکا و انگلستان برای دمیدن در آتش جنگ در سوریه هستیم. بهانه این است که حمله شیمیایی و کشتار مردم در سوریه توسط حکومت اسد صورت گرفته است. کشتار مردم بیگناه در سوریه با سلاحهای شیمیایی قرار است کلید جنگی دیگر در این کشور و البته علیه همین مردم باشد. اپوزیسیون متحد آمریکا در سوریه عملا نتوانست توازن در سوریه را به نفع ناتو حل و فصل کند و همین اتفاق دولتهای غربی و در راس آن آمریکا و انگلستان را به فکر راه چاره دیگری انداخته است. به همین دلیل و در این فرصت٬ به بهانه مخالفت آنها با استفاده از سلاح شیمیایی٬ سران ناتو و نخست وزیر انگلستان برای حمله نظامی به سوریه پا

پیش گذاشته اند و میدیای غربی با احتیاط در این مسیر مشغول مهندسی افکارعمومی است.

تبلیغات جنگی دولتهای آمریکا و انگلیس و خطر راه اندازی جنگی خانمانسوز و همه جانبه تر درسوریه٬ موجی وسیع از نگرانی را در سراسر جهان دامن زده است. این روزها در کشورهای مختلف شاهد تحرکات ضد جنگ و ضد دخالتگری ناتو در سوریه هستیم. جریانات چپ٬ اتحادیه های کارگری٬ نهادهای ضد جنگ و مدافع حقوق انسان و ... محرک اصلی تحرکات تا کنونی بوده اند. این حقیقت بی بی سی را نیز مجبور کرد که برای اولین بار بر هژمونی چپها و کمونیستها در اعتراضات ضد جنگ اذعان کند. اعتراض بر حق مردم متمدن علیه جنگ تا همین جا پارلمان انگلستان را مجبور کرد با دخالت این کشور در سوریه مخالفت کند.

در این فضا به ناگاه حزب کمونیست کارگری ایران نیز پا پیش گذاشته است تا بار دیگر و در فرصتی که آمریکا و انگلستان ساخته ا ند٬ شعارهای خود را که مدت کوتاهی زیر فرش کرده بود٬ دوباره در معرض دید قرار دهد. و این بار ضمن دفاع از حمله نظامی به سوریه٬ علیه جنبش ضد جنگ شمشیر میکشد و در کنار بی بی سی همان احکام را علیه معترضین به دخالت نظامی ناتو تکرار میکنند و آنها را مدافع دولت سوریه خطاب میکند. ظاهرا اعتراض علیه دخالت نظامی دولت آمریکا و انگلستان و اعتراض به تبدیل سوریه به عراقی دیگر٬ علاوه بر حزب بی بی سی٬ رهبری حزب کمونیست کارگری را هم نگران کرده است.

در اطلاعیه این حزب زیر عنوان "دست اسد و دیگر جانیان از زندگی مردم سوریه کوتاه!"٬ که تاریخ ٣١ اوت ٢٠١٣ منتشر شده است٬ بعد از کلی اما و اگر و تلاش ریاکارانه در اینکه آنها مخالف دخالت گروههای اسلامی دست ساز عربستان و قطر هم هستند٬ سر انجام شاه بیت اصلی بحث خود را چنین بیان میکنند:
"در این میان جریانات کوته نظر و پا در هوائی که در دوسال و نیم گذشته، جنایات رژیم اسد و حامیانش نظیر دولت روسیه و جمهوری اسلامی و حزب الله را با سکوت نظاره کرده اند، به اسم "جنبش ضد جنگ" و یا "مبارزه با امپریالیسم" بمیدان آمده اند. اینها عملا و در بهترین حالت از تدوام وضع موجود دفاع میکنند."
نگرانی حزب کمونیست کارگری قابل درک است. بیش از دو سال است استراتژی این حزب و "انقلابی" که در ایران قول وقوع آن را میدادند٬ از کانال رفتن اسد توسط غرب میگذشت. آنها با شعار "بعد از سوریه نوبت ایران است"٬ امیدوار بودند همین پروژه در ایران هم تکرار شود و بعد از سوریه واقعا نوبت ایران باشد. دوره اخیر و برای مدتی کوتاه پروژه "انقلاب" ناتویی این حزب به دلیل عدم موفقیت دول غربی در سوریه و ناتوانی پیشروی بیشتر اپوزیسیون دست سازشان در این کشور٬ و در نتیجه مجبور شدن آمریکا به مذاکره برای حل بحران سوریه٬ کلید آن خاموش شد. این دوره ای است که روسیه بطور جدی و علنا در دفاع از منافع خود در منطقه از دولت سوریه دفاع میکند و در مقابل آمریکا جدی تر می ایستد. به همین دلیل به ناگاه اهمیت جدی مبارزه با روسیه و مخاطرات آن برای جهان٬ در ادبیات این حزب روان می شود. اکنون در ادبیات رسمی این حزب٬ در کل مباحثات حمید تقوایی٬ مصطفی صابر رئیس قبلی دفتر سیاسی آنها و کاظم نیکخواه رئیس وقت دفتر سیاسی این حزب٬ مبارزه با روسیه به عنوان "محور شر" جهان در اولویت است.
با عقب نشینی دولت آمریکا از مواضع قبلی خود در سوریه مبنی بر برکناری قریب الوقوع بشار اسد٬ این حزب نیز از "انقلاب" خود در ایران و بر دوش ناتو، نا امید شد و عقب نشست. این عقب نشینی در اطلاعیه پلنوم چهلم این حزب در خرداد ١٣٩٢ مستتر است. از آن تاریخ به بعد و در این چند ماه بدون یک کلمه نقد از مواضع قبلی خود٬ به اظهار نگرانی از کشتار مردم سوریه از دو طرف جنگ و البته اساسا از جانب دولت اسد، پرداخت. بهررو، هنگامی که خود ناتو٬ از جنایات نیروهای متحد خود در سوریه ابراز نگرانی میکرد٬ رهبری حککا هم بالاخره قبول کرد که علاوه بر نیروهای اسد٬ گروهای دست ساز قطر و عربستان و ... نیز دستی در جنایات دارند.
من در نوشته قبلی خود تحت عنوان "سوریه و حزب کمونیست کارگری کدام تغییر کرده اند!" که در کمونیست شماره ١٧٧ منتشر شده است٬ همین عقب نشینی غیر صریح و چرخش این حزب همگام با سیاستهای غرب را بیان کردم.
اما ظاهرا این دوره تمام شده است٬ و اکنون و با تهدیدات جنگی دولت انگلستان و آمریکا بار دیگر امیدواری تازه ای در دل رهبری این حزب، به دخالت جدی تر ناتو در سوریه٬ زنده شده است. بار دیگر کارت "انقلاب" ایران بعد از اسد، به گردن رهبران این حزب آویزان شده است. و همین حقیقت باعث شده است که جنبش ضد جنگ را به تازیانه ببندند.
حمید تقوایی بدنبال اطلاعیه حزبش، و به دفاع از همان جهت و البته شفاف تر پا پیش گذاشته است و علناٌ و رسما نه تنها فرصت مورد اشاره امریکا و متحدینش را قاپیده است٬ بعلاوه از حمله نظامی هم دفاع میکند. توجیه این است که با رفتن اسد میدان برای "انقلاب" در سوریه باز میشود. حمید تقوایی در مصاحبه به تاریخ ١ سپتامبر ٢٠١٣ تحت عنوان "سوریه به کدام سو میرود" ضمن پرخاش به جنبش ضد جنگ٬ میگوید:
"بعد از سقوط اسد بنظرم شرایط کلا در سوریه متحول خواهد شد٬ شطرنج سیاسی دوباره چیده میشود و آنجا باز بنظر من امکان باز خواهد شد برای اینکه نیروهای انقلابی٬ آزادیخواه بتوانند جلو بیایند و بتوانند سهم داشته باشند و دخیل بشوند و تاثیر بزارند در شرایط سیاسی. تا وقتی اسد هست این حالت نیست."
حمید تقوایی فراموش کرده است که دولت آمریکا و متحدان او در منطقه همراه با میدیای "شرافتمند" غربی در دوره جنگ خلیج و حمله به عراق٬ همین وعده ها را دادند. قرار بود بعد از صدام دمکراسی و آزادی بیاید٬ قرار بود عراقی آزاد و دمکراتیک ایجاد شود. حمید تقوایی های آن زمان عراق٬ از بارزانی تا طالبانی٬ همراه با یک دوجین مرتجع دیگر از گروهای تروریست اسلامی تا قومی و ناسیونالیست٬ به همین امید نشستند و نظاره گر یکی از خونبارترین کشتار های تاریخ بشر توسط متحدان امروز حمید تقوایی بودند. ٨٠٠ هزار کشته و ٦٠٠ هزار معلول و ویرانی کامل یک جامعه و تحمیل استیصال کامل به سی میلیون انسان نتیجه آن جنگ بود. طبقه کارگر عراق و مردم محروم بعد از دو دهه از آن جنگ هنوز دارند تاوان جنگ "محدود" و هدفمند دولت آمریکا و انگلستان و متحدینشان را پس میدهند. و اکنون حمید تقوایی همین وعده ها را در مورد سوریه و تازه بعد از تجربه عراق میدهد. و البته در مورد لیبی نیز همین را گفت و امروز جهان محصولات آن را دارد می بیند. در مورد لیبی و زمانی که ناتو اپوزیسیون مرتجع طرفدار خود را مسلح میکرد٬ تقوایی عقیده داشت انقلاب در لیبی از تونس و مصر عمیق تر و همه جانبه تر خواهد بود٬ زیرا که "مردم" مسلح شده اند!
تقوایی ادامه میدهد:
"... و اعتراض به غرب برای اینکه چرا تحمل میکنید این وضعیت را٬ قضیه فقط این نیست که در اثر بمباران شیمیایی اخیرا مردم کشته شدند. دو سال و نیم است که مردم زیر بمب های رژیم اسد و تانکهایش له میشوند."
به حمید تقوایی و این حزب چه باید گفت؟ غیر مسئول! پا درهوا! طرفدار سناریوی سیاه! واقعا میتوان کلمه ای برای توصیف این درجه از بی مسئولینی و وعده مفت دادن و حرف مفت زدن در دنیا پیدا کرد؟ از این پروناتوتر میتوان یافت؟ منتقد غرب است که چرا تحمل کرده اند! انگار همین آمریکا نیست که در تاریخ بشر بیشترین جنایات را کرده است؟ سناریو این است که: غرب و دستجات مسلح به سوریه حمله کنند٬ اسد بر داشته شود٬ و فضا در جامعه برای "انقلابیون" حمید تقوایی باز شود؟ حتما در چنین شرایطی فضا برای "انقلابیون" ناتو باز میشود٬ همچنانکه در عراق به نان و نوایی رسیدند. اما در چنین حالتی سهم مردم سوریه همان خواهد بود که سهم مردم عراق. و طبیعتا در چنین شرایطی "انقلابیون" حمید تقوایی نمیتواند جز طرفداران غرب و گروههای مسلح آنها کس دیگری باشند. هیچ آدم فهمیمی را نمیتوانید در دنیا پیدا کرد که با تعمقی به اندازه یک بند انگشت، بپذیرد که ناتو اسد را بیندازد و قدرت و جامعه سوریه را بدست مردم آزادیخواه بسپارد!
حمید تقوایی اطمینان میدهد که اولا آنچه در سوریه در جریان است٬ سناریوی سیاه نیست و در ثانی جنگی که قرار است صورت بگیرد٬ جنگی همه جانبه نیست و بیشتر جنگی برای تنبیه اسد است. حمید تقوایی با این ادعاهای پوچ و سطحی که قبل از هر چیز استیصال و درماندگی خود و حزبش را به نمایش میگذارد٬ نمیتواند یک نفر انسان شریف را هم متقاعد کند. این ادعهای پوچ وقتی بیان میشود که دولت آلمان و بخش زیادی از سران دول غربی و حتی ناتو نگرانند که با شروع چنین جنگی، ابعاد و دامنه آن برایشان قابل کنترول نباشد. مبتکرین این جنگ٬ حتی دست راستی ترین میدیاهای آنها چون بی بی سی٬ بعد از عراق جسارت نمی کنند ادعاهای حمید تقوایی را تکرار کنند. انتقاد حمید تقوایی از غرب٬ و اینکه "چرا تا کنون تحمل کرده اند" انتقاد جناح راست هیئت حاکمه آمریکا و انگلستان است. این انتقاد کامرون نخست وزیر انگلستان و انتقاد حزب جمهوریخواه آمریکا است. واقعا لیدر این حزب از پاپ کاتولیک تر است.
در ادامه اطلاعیه مورد اشاره حزب کمونیست کارگری چنین آمده است:
"دو سال و نیم است جمهوری اسلامی و روسیه دارند در کنار اسد علیه مردم میجنگند و کشتار میکنند اما اینها یاد دخالت خارجی نیفتادند. دو سال و نیم است که ترکیه و عربستان و قطر با پشتیبانی دولتهای دیگر دارند دستجات مختلف ارتجاعی و تروریست اسلامی را مسلح میکنند و به جان مردم می اندازند این جماعت به یاد جنبش ضد جنگ نیفتادند."
اینجا و بحث من بر سر ارزیابی از جنبش ضد جنگ نیست. اما هر چه هست٬ بعد از تجربه لیبی٬ بعد از دو سال و نیم جنگ داخلی در سوریه و درست بعد از کشتار مردم توسط سلاح شیمیایی٬ دولت آمریکا و انگلستان تهدید به حمله نظامی کرده اند و مخالفین چنین حمله ای، دست به اعتراض زده اند. میشود از رهبری حزب کمونیست کارگری پرسید٬ چرا اعتراض به حمله نظامی آمریکا و بریتانیا و... به سوریه٬ دو کشوری که در راس حمله به عراق بودند٬ مورد نفرت شما است؟ چرا شما درست و وقتی که به این دخالتها اعتراض میشود٬ دل درد میگیرید و علیه شرکت کنندگان شمشیر میکشید؟

علاوه بر اینها٬ این از خود سپاسگزاری، که گویا دو سال و نیم است شما حقیقت را گفته اید و دیگران چشم پوشیده اند از کجا آمده است؟ کجا دو سال و نیم است که شما از جنگ داخلی و از کشتار مردم توسط اسد و متحدین و مشخصا عربستان و قطر و متحدین آنهاهشدار میدهید؟ چه آدم باوجدانی این ادعاهای پوچ را از حزبی میخرد که عملا در کل تحولات لیبی و سوریه در کنار ناتو ایستاد٬ حزبی که جبهه النصر و القاعده و کانگسترهای مسلح توسط بلوک غرب صف انقلابش بود.

دو سال و نیم است در مقابل چشمان ما و شما دو جبهه ارتجاع امپریالیستی آمریکا و روسیه و شرکا٬ سوریه را به میدان تسویه حسابهای خود تبدیل کرده اند٬ دو سال و نیم است هشدار داده میشود که اعتراضات بر حق مردم در خاورمیانه و مشخصا در لیبی و سوریه با دخالت ناتو٬ با دخالت دولتهای مرتجع منطقه٬ مسیری دیگر پیدا کرد٬ و شما همه اینها را تبلیغات علیه "انقلاب" در سوریه مینامیدید. لطفا نگاهی به مصاحبه حمید تقوایی با اصغر کریمی در انترناسیونال ٤٦٢ زیر عنوان "بعد از اسد نوبت حکومت اسلامی" بیندازید که میگوید:

"جنبه دیگر این است که در چند ماه اخیر بخصوص می بینیم دولت های غربی، نیروهایی مثل بخشی از ارتش اسد که از آن جدا شده و نیروهای اسلامی فعال شده اند. اینها فعال شده اند و همین الان این درگیری هایی که در دمشق هست، دیگر بصورت تظاهرات و باریکادبندی و قیام خیابانی نیست بلکه برخورد نیروهای مسلح است. این اتفاق در چند ماه اخیر افتاده و این هم خود بازتاب انقلاب مردم در میان بالایی ها و نیروهای ارتجاعی است. به هر حال برآیند کل این وضعیت به اینجا منجر میشود که بشار اسد سرنگون میشود و با سرنگونی اسد کاملا دور جدیدی در سیاست در سوریه و همانطور که شما گفتید در منطقه شروع میشود. تا آنجا که به سوریه مربوط میشود یک فضایی باز میشود که وضعیت جدیدی بوجود میاورد و آرایش نیروها عوض میشود. مردم سوریه نیروی اصلی و تعیین کننده در ایجاد این تحول بوده اند."

کسی هست در این حزب از رهبری خود بپرسد که تکلیف این فضای باز سیاسی در سوریه چه شد؟ و قولهایی که حمید تقوایی به مردم میداد کجا رفت؟

رهبران این حزب فراموش کرده اند که در جریان دخالت ناتو در لیبی٬ حمید تقوایی به عنوان لیدر این حزب میگفت:
"... در هر حال با هر نیتی که دخالت کرد از این نقطه نظر اجازه داد که انقلاب لیبی ادامه پیدا کند. ... در این مدت هم با بمباران هوائی، با کمکهای دیگری، ناتو علیه قذافی فعال بود. منتهی یک نکته مهم اینجا هست اینکه این نوع دخالتگری ها به هیچ وجه از نوع لشگر کشی به عراق یا افعانستان یا غیره نبود. نتیجه اش را هم داریم میبینیم."
کاظم نیکخواه رئیس دفتر سیاسی کنونی این حزب تا کنون هم جنگ دستجات مسلح در سوریه را قبول ندارد و همه اینها را پروپاگاند علیه "انقلاب" حزبش میداند. او در خرداد ١٣٩١ چنین مینویسد:

"حتی در تبعیت از خواست دولتهای چین و روسیه، اخیرا هروقت بحث از جنایات دولت سوریه میشود، به نحوی به مخالفین نیز جنایاتی منتسب میگردد و به آنها هشدار داده میشود".

نیکخواه در ژوئیه ٢٠١٣ مینویسد:

" در سوریه این اساسا حکومت اسد و حکومت اسلامی ایران و حزب الله لبنان اند که دست به کشتار مردم میزنند. جنایتها اساسا از جانب اینها دارد صورت میگیرد".

از اینگونه اظهار نظر کردنها و آب پاکی ریختن بر جنایات متحدین غرب٬ گروههای جبهه النصر و باندهای تروریست و آدم کش٬ میتوان صدها نمونه از رهبران بالای این حزب آورد. واقعا با این وصف رهبران این حزب در موقعیتی هستند که به مردم بگویند٬ در جریان سازماندادن گروههای تروریستی از جانب عربستان و... جنبش ضد جنگ کجا بود؟ مردم حق ندارند به شما بگویند در آن زمان نه تنها گروههای تروریستی دست ساز قطر و عربستان٬ بلکه کل دخالت ناتو و حتی بمباران و کشتار مردم٬ "نتیجه جانبی پیشروی انقلاب" از طرف شما نام میگرفت!

آقایان و خانمان٬ مردم شعور دارند! مردم سه سال است شاهد تبلیغات وسیع شما در دفاع از ناتو٬ انقلاب ناتویی در لیبی٬ انقلاب ناتویی در سوریه و کپی آنها در ایران هستند. سه سال است قول تکرار همین "انقلابات" را در ایران میدهید. حزبی که لیدر آن دخالت نظامی و بمباران شهرهای لیبی را کمک ناتو به پیشروی انقلاب میداند٬ حزبی که هشدار میدهد که باید علیه روسیه سیاست فعال داشت چون متحد دولت بشار اسد است٬ و از امریکا گله میکند که چرا زودتر دخالت نکرده، واقعا در موقعیتی نیست که دیگران را نصیحت کند. کدام آدم با درک متوسطی را میتوان یافت که این فرصت طلبی را از شما بخرد؟

اما دلیل این وضع چیست؟

حزب کمونیست کارگری عملا و رسما در حاشیه جنبش ناسیونالیسم پرو غرب ایران است. مواضع این حزب در قبال تحولات منطقه٬ حتی در قبال ایران چیزی نیست جز امید به دخالت دول غربی که از زبان این حزب و لیدرش به آن اشاره شد. حزبی که میتواند چشم در چشم میلیونها انسان آواره٬ گرسنه٬ مستاصل و محنت دیده نگاه کند و هنوز خواهان حمله نظامی به این کشور شود٬ به این امید سیاه که بعد از اسد "انقلاب ناتویی" آنها در ایران بار بگیرد. این آرزوها در بهترین حالت آرزوی بخش حاشیه ای ناسیونالیسم پرو غرب ایران است. میگویم حاشیه ای و غیر مسئول٬ زیرا که جریانات اصلی و بستر اصلی ناسیونالیسم ایران در اپوزیسیون٬ از زاویه سود و ضرر سرمایه و منافع زمینی بورژوازی این کشور٬ خواهان حمله نظامی به ایران نیست. خواهان نابودی زیر ساخت اقتصادی٬ مدنیت٬ و ویرانی یک جامعه ٧٠ میلیونی نیست. خواهان تبدیل ایران به عراق نیست.

جهتی که امروز حمید تقوایی و حزبش در سیاست ایران نمایندگی میکند٬ تنها و تنها از گروههای ناسیونالیست افراطی و بی ریشه٬ از گروههای قومی و اسلامی مخالف جمهوری اسلامی از جنس مجاهد٬ آریائیهای متعصب٬ سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی و پژاک و ال اهواز و... قابل تصور است. حزبی که حاضر است نسل کشی یک مردم در کشور دیگری را نظاره کند٬ به این امید که موقعیت جمهوری اسلامی تضعیف شود و تا شاید در حمله بعدی ایران هم سوریه شود. این موقعیت در عین حال نشانه استیصال و درماندگى کامل این حزب است. چنین سرنوشتی جای بسی تاسف است اما واقعیت دارد.
خالد حاج محمدى
٣ سپتامبر ٢٠١٣

٭٭٭
٭ برای اطلاع بیشتر از مواضع حزب کمونیست کارگری در قبال سوریه و لیبی توجه علاقمندان را به نوشته ای از نگارنده این سطور زیر عنوان:" سوریه و ایران٬ دو جنبش دو راه حل٬ نقدی بر چپ پرو غرب ایران" در لینک زیر جلب میکنم:

http://www.hekmatist.com/2012/k168-khaled1.html