(نکاتی در جواب رضا مقدم)

ماجرای خروج اسالو از ایران و اطلاعیه ای که به امضای هیئت مدیره شرکت واحد پخش شد که در آن اطلاعیه ضمن اعلام اخراج اسالو از هیئت مدیره٬ خواهان قطع هر نوع ارتباط و همکاری با او میشود٬ عکس العملهای مختلفی را به میان کشید. تعداد نسبتا زیادی از فعالین کارگری و کمونیست٬ در نقد تصمیم هیئت مدیره و بیان مخاطرات این موضع برای شرکت واحد و جنبش کارگری٬ تلاش کردند در وهله اول هیئت مدیره اش را دلسوازنه متوجه اشتباه خود کنند و سندیکای واحد را از پرتگاهی که در مقابلش ایجاد شده بود نجات دهند. اینجا قصد من پرداختن به این ماجرا نیست. هدف این نوشته اساسا نقد مصاحبه ای است که در ٢٠ اردیبهشت با رضا مقدم بر

سر این موضوع شده است.

در این نوشته تلاش میکنم با استناد به گفته های رضا مقدم در مصاحبه اخیرش به نام "شرایط بازگشت اسانلو"٬ شرط و شروط هایی که رضا مقدم بر شمرده است٬ به فضایی که ایجاد میکند٬ اهداف سیاسی روشنی که رضا مقدم و دوستانش دنبال میکنند و لطماتی را که به جنبش کارگری و شرکت واحد میرسانند بسیار مختصر بپردازم.

"رد صلاحیت" اسالو در جنبش کارگری

اجازه بدهید ابتدا چند حکم که رضا مقدم در مورد اسالو بیان کرده است را از زبان خود او بیاوریم تا امکان قضاوت مستقل را به هر خواننده منصفی بدهیم. مقدم در مصاحبه خود میگوید:

"... موقعی که تلویزیون به پیش صحبت کرد فقط راجع به خروج اسالو بود٬ هنوز مصاحبه اسالو با جهانشاهی پخش نشده بود٬ مطرح نشده بود. ولی تو همانجا من از جمله کسانی بودم که گفتم اسانلو خارج از جنبش کارگری است. فقط به این دلیل که جنبش کارگری ایران را دارد میگذارد تو چهارچوب حقوق بشر..."
"... و این را توضیح دادم که جریانات دیگر دارند میایند تلاش کنند در عین اینکه جنبش کارگری به صحنه میاد و مبارزه میکند٬ ولی خطری برای سرمایه نداشته باشد. و اسانلو را که جنبش کارگری را گذشته زیر چهارچوب حقوق بشر٬ گذاشتم توی این چارچوب که اسانلو بخشی از پروژه ای است دارد تلاش میکند جنبش کارگری به صحنه بیاد٬ بدون آن تغییراتی نمیشه در جمهوری اسلامی بوجود آورد و در عین حال سرمایه گزندی نخورد."
" آقای اسانلو وقتی که تابستان ٨٦ به دیدار اتحادیه بین المللی ترانسپورت آمدند همراه با مهدی کوهستانی در تلویزیون برابری که مال راه کارگر است شرکت کردند٬ آنجا در مصاحبه ای... رسما گفتند که مهدی کوهستانی نماینده ایشان است و گفتند که از هر کسی که پول بدهد قبول میکنند برای کمک به جنبش کارگری..."
"...اسانلو باید توضیح بدهد که رابطه اش با مهدی کوهستانی چه است؟ رابطه اش با سولیداریته سنتر چه است و چرا در زمان ریاست ایشان یکی از کارمندان رسمی سولیداریته سنتر دارای مسئولیت و مقام شد در سندیکای واحد."

با دیدن احکام آقای مقدم اولین سوالی که به ذهن هر آدمی میرسد این است که آقای مقدم چکاره اند؟ آیا جنبش کارگری ایران هم صاحب "شورای نگهبان" شده است که حکم صلاحیت و عدم صلاحیت فعالین کارگری را در این جنبش صادر میکند؟ از چه زمانی گروه آقایان ایرج آذرین- رضا مقدم، مرجع تعیین صلاحیت فعالین کارگری شده است و بر شناسنامه آنها مهر تائید و رد میزند؟ کدام مرجع رضا مقدم و جمع همکارانش را به این سمت منتصب کرده است؟ از میان صدها فعال کارگری که در چند دهه گذشته در صدها اعتصاب و اعتراض کارگری بخشی از طبقه کارگر را نمایندگی کرده اند٬ در صف اول اعتراض آنها ایستاده اند٬ در جمع و محافل مختلف تلاش کرده اند دست کارگران را در دست هم بگذارند و از حقوق خود دفاع کنند و برای این امر هزار و یک تهدید و محدودیت و زندان و شکنجه را تقبل کرده اند٬ کدامیک از این فعالین از جانب "شورای نگهبان" و البته از نوع "سوسیالیستی" محفل ایرج آذرین- رضا مقدم٬ تائید یا رد صلاحیت شده اند؟
مگر منصور اسالو٬ مددی٬ شهابی و دهها فعال کارگری از شرکت واحد٬ رضا رخشان و دهها نفر از هفت تپه٬ محمود صالحی و دهها فعالین شکنجه دیده و زندان رفته از سنندج و بوکان و سقز٬ شاهرخ زمانی و صدها فعال کارگری در زندان٬ فعالین کارگری در پتروشیمی٬ نفت٬ ذوب آهن٬ ایران خودرو و... را این جمع تا کنون تعیین صلاحیت کرده اند؟ کمونیسم و جناح چپ جنبش کارگری فدای سر آقای مقدم٬ آیا ذره ای صداقت و صمیمیت٬ انصاف و وجدان در این ادعاها موجود است؟ مقدم میگوید: " اگر اسانلو در مقامی که فکر میکند باید باشد٬ باشد٬ شرط و شروط دارد". باید پرسید مگر محفل شما اسالو را رئیس هیئت مدیره سندیکای واحد کرد که اکنون برای حفظ آن باید بداند شرط و شروط تان چه است؟ شما چکاره اید؟ این گنده گویی و هارت و پورت و مقام و منزلت دادن و گرفتن را کی به شما اعطا کرده است؟

"دفاع از یاران خاتمی"٬ متهم در صندلی قاضی

آقای مقدم میگوید:
" سال ٨٦ که دستگیر شدند٬ در اسفند ما در زندان یک مصاحبه ای کرده با سایت نوروز٬ سایت مشارکت٬ در آنجا پیام دادند که مضمونش این بود که ایشان فکرهایش را کرده٬ بررسی هایش را کرده و فکر میکند باید در مجلس هشتم به یاران خاتمی رای داد. و این خارج جنبش کارگری است."

در چند جای دیگر و از جمله در نقل قولی که در اول نوشته آوردم مدعی هستند که اسالو جنبش کارگری را گذاشته در چهارچوب حقوق بشر و بخشی از پروژه ای است که میخواهد طبقه کارگر به میدان بیاید برای سرنگونی جمهوری اسلامی بدون اینکه سرمایه لطمه ای بخورد. من از مصاحبه اسالو با سایت نوروز اطلاع ندارم٬ در بحثهای رضا مقدم هم یک کلمه از مصاحبه اسالو جهت اثبات احکامش موجود نیست. از "پروژه ای" که "در جریان" هست و قرار است مانع لطمه خوردن سرمایه باشد که اسالو هم جزئی از باشد، نیز چیزی ندیده ام. مصاحبه آقای مقدم هم حاوی هیچ فاکتی در این زمینه نیست که اجازه قضاوت مستقل به شنونده بدهد. و قطعا بحث من دفاع و یا مخالفت با مواضع سیاسی اسالو نیست. این طبیعی ترین حق هر آدم است که در نقد نظرات سیاسی و پراتیک جریانات و اشخاص مختلف بگوید و بنویسد. اما با فرض درستی سخنان رضا مقدم که یک کلمه و یک نقل قول هم جهت اثبات احکامش در این مصاحنبه نیست٬ باید پرسید شما چرا معترض هستید؟ من از مصاحبه اسالو چیزی ندیده ام اما دفاعیات گروه مقدم - آذرین از جنبش سبز را که همه میدانند. فرضاً اسالو در زندان جمهوری اسلامی زیر فشار یا داوطلبانه از جناح خاتمی دفاع کرده باشد٬ شما که از سال ٨٨ تا هم اکنون نه در زندان و نه در ایران٬ بلکه در اروپا از جنبش سبز دفاع میکنید. آقای مقدم و گروهشان در موقعیتی نیستند٬ که به نقد مواضع دیگران در خصوص دفاع از خاتمی آنهم با این احکام شداد و غلاظ بپردازند! اگر با فرض دفاع اسالو از جناح خاتمی آنهم در زندان بتوان حکم به اخراج او از جنبش کارگری داد!٬ با دفاع چندین ساله آقای رضا مقدم و "اتحاد سوسیالیستی کارگری شان" از جنبش سبز٬ با تلاش هر روزه و همه جانبه جهت بردن طبقه کارگر زیر بیرق آن جنبش٬ چه حکمی باید بگیرند؟ متهم در صندلی قاضی نشسته است!

آقای مقدم و گروهشان بر فراموشی مردم سرمایه گذاشته اند. برای کنار زدن و حذف مخالفان خود به هر خش و خاشاکی چنگ میزنند. حکم اخراج برای امثال اسالو به جرم "گفتارش" در زندان صادر میکنند. و یادشان رفته است که خود و یارانش از عروج سبز تا امروز هم از جنبش سبز به عنوان جنبشی ضد استبدادی دفاع کرده اند. رضا مقدم برای کور کردن خوانندگانش و برای تحریک احساسات و نفرت پراکنی از مخالف سیاسیش و مقبولیت دادن به احکامش در خصوص "خارج بودن" اسالو از جنبش کارگری٬ اشاره میکند که در دوره خاتمی "مورد دفاع اسالو" بخش زیادی از طبقه کارگر از شمول قانون کار خارج شدند! چه کشف جدیدی! اگر چنین هست خوب چرا هنوز از جنبشی که خاتمی تنها یکی از رهروان و رهبرانش بود دفاع میکنید؟ مگر در دوره آقای موسوی و رفسنجانی کم کارگر و کمونیست و مخالفشان را قتل عام کردند که هنوز در دفاع از جنبش سبزشان آیه های سوسیالیستی میخوانید؟ با این وصف اسالو "خاتمی چی و مصبب" خارج شدن بخش زیادی از طبقه کارگر از شمول قانون کار میشود! و جنابعالی "سوسیالیست" و کارگر دوست!

شما که همراه رفقایت کفش و کلاه کرده بودید که طبقه کارگر را به نماز جمعه رفسنجانی٬ به روز قدس و عاشورا تاسوعا ببرید به اسم اینکه "کارگر باید دخالت کند و هژمنی خود را بر جنبش سبز اعمال کند". شما که از هر جانفشانی برای بردن طبقه کارگر به زیر پرچم بورژوازی لیبرال و برای ممانعت از "لطمه خوردن سرمایه در پروسه سرنگونی" کوتاهی نکردید. اپورتونیسم هم حدی دارد آقای مقدم!

این جا و جهت اطلاع خوانندگان تنها به نقل قولی از رضا مقدم در مصاحبه با محمد حسین مهرزاد در ٢٩ اوت ٢٠١٢ اکتفا میکنم٬ تا ریاکاری و فرصت طلبی این جریان در صادر کردن جرم برای اسالو به نام "دفاع از یاران خاتمی" بر ملا شود و قضاوت را به خوانندگان واگذار میکنم. رضا مقدم در جواب مصاحبه کننده که میگوید:

"به هر حال اتحاد سوسیالیستی کارگری از جنبش سال ٨٨ دفاع کرد و میگفت که توی این جنبش باید شرکت کرد٬ دخالت کرد٬ تاثیر گذاشت..." رضا مقدم جواب میدهد: "آن جنبش یک جنبش ضد دیکتاتوری بود٬ علیه به اصطلاح سیستم جمهوری اسلامی٬ علیه اختناق و دیکتاتوری و استبداد."
مقدم ادامه میدهد: " ... ما بی تفاوت نبودیم به این جنبش و تلاش کردیم جنبش کارگران سوسیالیست بی تفاوت نباشند و این را گفتیم که اگر جنبش کارگری تلاش کند٬ رهبری در این جنبش را به عهده بگیرد٬ هژمنی خودش را اعمال کند بر این جنبش٬ ..." . (تاکیدات از من است)

پرونده سازی یا "نقد سیاسی"؟

کل مصاحبه آقای مقدم در مورد "شرایط بازگشت اسالو به جنبش کارگری" علاوه بر نکاتی که به آن اشاره شد٬ حاوی یک پرونده سازی بزرگ و نا سالم برای اسالو است. آقای مقدم انگار فرصتی ایجاد شده است و در تلاش است که همه ادعاهای چندین ساله محفل خودشان علیه فعالین کارگری و از جمله علیه اسالو، اتهاماتی که یا از طرف کسی پذیرفته نشد و یا کسی رسما جرات مطرح کردن آنها را نکرد، امروز و در این فرصت زیرکانه "به ثبوت" برساند. بر خلاف ادعای کذایی که میگوید قصد دخالت در زندگی خصوصی اسالو را ندارد و به مواضع سیاسی ایشان کار دارد٬ کل مصاحبه یک پرونده سازی آشکار با احکامی سنگین بدون دلیل و مدرک است که با ادبیاتی منحط خاص این گروه، مطرح شده است.

علاوه بر دفاع جانانه و بدون مرز محفل آذرین – مقدم از اطلاعیه هیئت مدیره شرکت واحد٬ آنها مکررا از کمیته هماهنگی و اطلاعیه آنان دفاع کرده اند. اطلاعیه کمیته هماهنگی در این خصوص پا را فراتر از هیئت مدیره شرکت واحد هم گذاشته است. کمیته هماهنگی ای که هزار و یک سوال بر انتشار چنین موضعی به نام آن کمیته و به نام اکثریت در میان فعالینش موجود است. امیدوارم روزی اسناد واقعی در مورد چگونگی اطلاعیه کمیته هماهنگی و تعداد رای دهندگان آن و مخالفینش و همزمان تعداد کسانی که به نام کل هیئت مدیره شرکت واحد اطلاعیه دادند٬ علنی شود تا چهره جمع فرصت طلب آذرین مقدم٬ این دایه های مهربانتر از مادر و دوستی های خاله خرسه ای آنها برای جنبش کارگری بیشتر عیان شود. علاوه بر اینها بحثهای خود رضا مقدم، چیز بیشتری جز یک محاکمه به شیوه دادگاههای حکومت ایران نیست. این پرونده سازی نیاز به هیچ بحث مستدل سیاسی ندارد و نمیتواند داشته باشد. من به اهداف سیاسی آقای مقدم در این "کارزار" خواهم پرداخت٬ اما فعلا به نقل قولی دیگر از رضا مقدم توجه کنیم:
"اگر اسانلو در مقامی که فکر میکند باید باشد٬ باشد٬ شرط و شروط دارد٬ یک شفافیت مالی و سیاسی همه جانبه است. ....بعلاوه ما نمیتوانیم٬ جنبش کارگری نمیتواند معیارهای دوگانه داشته باشد٬ از مقامات جمهوری اسلامی بخواهد که فاسد نباشند٬ از مقامات جمهوری اسلامی بخواهد که شفافیتهای مالی و غیره داشته باشند و در عین حال خودش نداشته باشد".

آقای مقدم، این وکیل و دادستان و قاضی خودگمارده، اتهام زده و راسا احکام خود علیه "مجرم" را هم صادر کرده است. اسالو باید حساب پس بدهد! باید ثابت کند که "فاسد" نیست! جناب مقدم شکر میل فرموده فساد مالی و وابستگی به دولت آمریکا را پای ایشان نوشته است و آنهم بدون مدرک٬ و حکم ارتداد را برایش بعنوان مجرم صادر کرده است. و حال در مقام قاضی از اسالو میخواهد که توضیح بدهد! به اشتباهات خود اعتراف کند تا دادگاه اسلامی گروه "سوسیالیستی" آقای مقدم قضاوت کند که آیا پرونده ایشان، جهت بررسی و پذیرش دوباره "در جنبش کارگری"، باز خواهد شد یا نه!
و نام این شارلاتانیسم بی درو پیکر را هم گذاشته است، نقد سیاسی! این احکام چه تفاوتی با احکام صادره دادگاهای شریعه دارد؟ مدعی ملزم به توضیح و اثبات ادعا ندارد! این متهم است که باید خلاف ادعای ایشان را ثابت کند. حجت الاسلام مقدم بعلاوه به این هم اکتفا نکرده است. از این بدتر امر فرموده اند که اسالو باید به جرمش اعتراف کند! جنبش کارگری شانس آورده است که آقای مقدم امکانش را ندارد که مخالف خود را برای اعتراف کردن پای تلویزیون آورد؟ البته در همین دوره کم نبوده است فعالین کارگری و سیاسی و اجتماعی که با همین استدلالهای و مدارک شبیه مدارک جناب مقدم٬ در زندانهای جمهوری اسلامی به نام جاسوس آمریکا٬ پول گرفتن از اسرائیل و آمریکا٬ وابستگی مالی به کشورهای خارجی و... تحت فشار گذاشته شده اند و حکم گرفته اند. بدون هیچ تردیدی نه تنها اسالو و افراد مورد تنفر گروه مقدم- آذرین٬ بلکه فردا و هر زمان لازم باشد همین گفته های جناب مقدم بخشی از پرونده مرکز اطلاعات علیه فعالین امروز شرکت واحد و از جمله نویسندگان اطلاعیه اخراج اسالو خواهد بود.

آقای مقدم با این پرونده سازی آشکار و بدون مدرک٬ با این شخصیت شکنی و بی حرمتی٬ میخواهد کالای بنجل خود را به نام جناح "چپ" جنبش سوسیالیستی به بازار عرضه کند.
معلوم نیست اگر افتخارات شرکت واحد و نقش مثبت آنها در جنبش کارگری به کل فعالین آن مربوط است٬ چرا در این میان حکم ارتداد تنها و تنها شامل رئیس وقت هیئت مدیره خواهد شد؟ خطاب به اسالو میفرماید: "چرا در زمان ریاست ایشان یکی از کارمندان رسمی سولیداریته سنتر دارای مسئولیت و مقام شد در سندیکای واحد؟. فعلا از پاپوش دوزی و کارمند رسمی کردن آدمها حقیقی و حقوقی و معرفی آن با اسم و رسم و بدون مدرک و... که سنت این جمع است خواهیم گذشت٬ و با فرض درستی ادعای جناب مقدم( تاکید میکنم "فرض"، چرا که در تمام بحث حتی یک سند و مدرک در اثبات هیچ نکته و حکمی بیان نمیکند) باید پرسید که اگر چنین است چگونه جنابعالی اسالو را مجرم اعلام فرموده اید، و از همراهان و همکارانش٬ از بقیه اعضا هیئت مدیره شرکت واحد، کلی تعریف و تمجید کرده اید؟ اگر "کارمند رسمی سولیداریته سنتر" در سندیکای واحد صاحب مقام شده است و آقای مقدم و محفلش هم مطلع و شاهدند٬ لابد کل اعضا هیئت مدیره شرکت واحد در این ماجرا سهیم هستند. آیا در زمان ریاست اسالو بقیه موقعیتی نداشتند؟ کاره ای نبودند؟ آیا پرونده سازی مالی و به مسئولیت و مقام رسیدن "کارمند سولیداریته سنتر" در شرکت واحد٬ مسئولیتش تنها و تنها به عهده اسالو است؟ پس بقیه چه؟ چرا بقیه مدال افتخار دریافت میکنند و رئیس منتخب خود آنها حکم ارتداد و فاسد و غیره؟ تازه میفرمائید جنبش کارگری نباید دو معیاره باشد؟! آیا این چیزی غیر از اهانت به بقیه اعضا هیئت مدیره شرکت واحد و حتی کل کارگران عضو این تشکل است؟ و اگر جناب مقدم فعلا به عنوان مدافع مخالفان اسالو در هیئت مدیره شرکت واحد قلم میزنند٬ فردا با همین استدلال مرکز اطلاعات جمهوری اسلامی سراغ بقیه اعضا هیئت مدیره و با اتکا به ادعاها و شهادتهای جناب مقدم نخواهد رفت؟ این گرا دادن به پلیس هم مبارزه سیاسی است؟ رضا مقدم و محفلشان از فرط فرصت طلبی، بنظر میآید که عواقب هذیانات و کلماتی که خود برروی کاغذ میریزند را هم نمیخوانند.

علاوه بر این، آیا آقای مقدم و گروه "اتحاد سوسیالیستی شان" تا کنون بابت کلی کار ناشایست و بی پرنسیبی از جمله لو دادن مخالفان و تهدید کردن فعالین کارگری به اینکه اسامی آنها را به جرم پول گرفتن از آمریکا اعلام میکنند٬ اتهاماتی که میتوانست به جرم "جاسوس و همکار دول امپریالیستی" سر فعالین کارگری را بالای چوب اعدام بفرستد، مگر به کسی حساب پس داده اند؟ مگر جناب مقدم و همکارانش بابت پرونده سازی برای جوانان کمونیستی که به جرم تحرکات انقلابی در دانشگاه و فعالیتهای دوره دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و درست زمانی که در زندان و زیر شکنجه بودند٬ و معرفی آنها به عنوان مسلح و گارد آزادی٬ به کسی حساب پس دادند؟ مگر گروه "سوسیالیستی" آذرین- مقم که اتهام پول گرفتن از اسرائیل به مخالفان سیاسیشان میزدند٬ تا کنون حساب پس داده اند؟ با این حال و وضع اسالو فاسد است و جناب مقم و گروهشان پاک و شریف و صادق! واقعا خجالت آور نیست؟ رضا مقدم و محفل شان در نقش قاضی و به عنوان مبصر جنبش کارگری اعلام حضور کنند؟

اگر حاکمیت جمهوری اسلامی نبود٬ اگر اختناق و فضای پلیسی بر جامعه حاکم نبود٬ جناب مقدم به جرم شایعه پراکنی و اتهام زدن به اسالو و مخالفانش پایش به دادگاه کشیده میشد.

اهداف پشت پرده گروه آذرین مقدم

معمولا در سنت جریانات متمدن و با پرنسیب، فعالین سیاسی، فرهنگی، هنری و اجتماعی، هنگامی که مخالف شان در فضای ناسالم غیرسیاسی به "تله افتاده است"، حساب های سیاسی خود را تسویه نمی کنند و فرصت میدهند که فضا سالم شود.
اما و همچنانکه اشاره شد٬ گروه آذرین- مقدم نه تنها چنین نخواهند کرد٬ از موقعیت بد و فضای پرگرد و غبار برای زمین زدن حریف یا مخالف خود استفاده میکنند. آب گل آلود و فضا مسموم برای این جریان فرصتی برای تصفیه حساب و چسباندن اهدافشان و همزمان فضای مناسبی برای رشد و نمود گروهشان است. علف هرز، در محیط سالم و حفاظت شده رشد نمی کند! محیط ناسالمی که امثال مقدم در آن رشد کنند، با روی آوری برخی از اعضا هئیت مدیره شرکت واحد به انتقام کشی های "اخلاقی" در مناسبات شخصی، فراهم شد!

 

خروج اسالو از ایران به همراه مریم ضیا٬ با موجی از اتهام زنی و بی حرمتی و عروج فضای مرد سالار و ضد زن همراه شد. مریم ضیا به ناگاه از فعال حقوق کودک و انسان مبارز و سیاسی و آگاه و شریف٬ به زن "فریب خورده"٬ "اغفال" شده توسط "شیطانی" بزرگ به نام اسالو٬ "خیانت" کرده به "شوهر"و ... تبدیل میشود. جمعی بدون ذکر نام خود، تحت عنوان "تعدادی از فعالین شرکت واحد"، به ناگاه قییم مریم ضیا به عنوان ناموس جمع خود شدند و علیه دو انسان مبازر و شریف شبنامه پخش کردند. متاسفانه هیئت مدیره اطلاعیه ای صادر میکند که نه تنها مرزی با این فضا ندارد٬ که خود از همه درخواست قطع هر نوع همکاری و کمک به اسالو میکند. همچنانکه اشاره کردم، قصد من در این مطلب بحث در این خصوص نیست. اما این فضا به هر فرصت طلبی از جمله گروه آذرین - مقدم میدان داد٬ تا به کمک این فضا به تسویه حسابهای خود برای مقاصد معین سیاسی بپردازد.

گروه آذرین مقدم٬ در این زمینه انصافا میدان را از شب نامه نویسان بی اسم و نشان ربودند. آقای مقدم در این گرد و غبار و فضای مسموم مردسالارانه و پر از کینه به ناگاه شیر میشود و تلاش میکند با تحریکات عقب مانده و پرونده سازی به انشقاق و دشمنی در میان آنها دامن زند تا به اهداف نامیمون خود برسد. تلاش میکند به دو صف حق و باطل شکل دهد که یک طرف آن سمبل خودآگاهی٬ پرنسیب٬ دفاع از منافع کارگر٬ رادیکال و کمونیست٬ صادق و..٬ و طرف مقابل مشتی فحاش و باند سیاه!

آقای مقدم در همین مصاحبه میفرماید:
"یکی از شرایط بازگشت اسالو به این است که مرز خودش را با اینها روشن کند.آیا ایشان میخواهد طرفدار یک مشت جریانات باند سیاهی فحاش تهمت زن برگردد به جنبش کارگری؟"

همچنانکه اشاره کردم گروه مقدم-آذرین میخواهند در یک جنگ فرقه ای٬ در فضای غیر سیاسی و پر از خصومت و با فرصت ایجاد شده٬ مخالف خود را از میدان بدر کنند. تلاش میکنند با پرونده سازی٬ پرتاب اتهام و افترا به دیگران٬ تور گروه خود را پهن کنند و چنان فضایی از کینه و نفرت ایجاد کنند٬ تا با اتکا به آن بتوانند به عنوان "مدافع" کارگر شرکت واحد٬ توجه تعدادی را به خود جلب کنند. تلاش میکنند سیاست و روش فرصت طلبانه و ناسالم خود را مثل همیشه نه تنها به کمیته هماهنگی و شرکت واحد٬ بلکه به هر جریان و گروه و کسی که در این میدان و به هر دلیل خواهان اخراج اسالو بوده است٬ تسری دهند. معلوم نیست چرا با این همه سال و با این همه فرصت که بوده و هست٬ آقای مقدم امروز جرات کرده است که مشتی احکام٬ مشتی پرونده و مشتی اتهام زیر بغل اسالو و بقیه مخالفان پروژه گروهش دهد. واقعا با این شارلاتانیسم٬ برای جناب مقدم خجالت آور نیست که دیگران را باند سیاهی بنامد؟

به عنوان موخره لازم است اشاره کنم که دفاع از اسالو در مقابل موجی از نفرت و اتهام که اشاعه داده میشود و جناب مقدم و گروهشان در راس آن قرار دارند را وظیفه هر انسان شریفی میدانم. کنار گذاشتن اسالو از راس سندیکای واحد به هر دلیلی بوده٬ قاعدتا میبایست صمیمانه و با احترام به کل تلاش تا کنونی او همراه میشد. متاسفانه این صورت نگرفت. آینده اسالو هر چه بشود و اسالو هر تصمیم سیاسی بگیرد راه نقد و مبارزه سیاسی بر کسی مسدود نشده است. جنبش کارگری و فعالین این جنبش مدیون صدها کارگر مبارز مثل اسالو است.
اما فاصله نقد سیاسی با اپورتونیسم و فرصت طلبی٬ با پرونده سازی و اتهام زدن و گرا دادن به پلیس به نام فعالیت سیاسی زمین تا آسمان است. مبارزه سالم سیاسی و نقد سیاسی هر میزان تیز و تند٬ نه تنها لازم بلکه ضروری است. با این حال نباید اجازه داد فضای سالم سیاسی٬ فضای نقد و بحث و تلاش برای قانع کردن و استدلال کردن٬ با تلاش ناسالم٬ جنگ فرقه ای٬ فرصت طلبی٬ اپورتونیسم و پرونده سازی عناصری چون رضا مقدم آلوده شود.

خالد حاج محمدی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
١٩ مه ٢٠١٣