هیئت سیاسی اجرائی سازمان فدائیان خلق(اکثریت) به مناسب نزدیک شدن یک سال حصر خانگی زهرا رهنورد٬ میرحسین موسوی و مهدی کروبی٬ با انتشار اطلاعیه ای به کارزار آزادی آنها پیوسته است. در این اطلاعیه آمده است که:"تجربه کارزارهای مشابه نشان می دهد اگر یک جنبش گسترده برای دفاع از زندانیان سیاسی، امکان طرح چهره هایی مشخص داشته باشد، بازتاب گسترده تری خواهد داشت. از آنجا که نام رهبران زندانی جنبش سبز، برای همه مردم ایران و میلیون ها تن از مردم سایر کشورها شناخته شده است، مطالبه آزادی آنها می تواند توجه را به سرنوشت زندانیان سیاسی در ایران جلب کند. زندانیان سیاسی کنونی در ایران، با نام سرشناس ترین آنها می توانند به مرکز توجه آزادیخواهان در سراسر جهان تبدیل شوند."


تلاش و دفاع از آزادی زندانیان سیاسی٬ خارج از عقیده و مرام آنها٬ وظیفه هر انسان مبارزی است و هیچ انسانی به جرم عقید و مرام و مخالفت نباید در زندان باشد. اما معلوم نیست از چه زمانی حصر خانگی چهر های اصلی جمهوری اسلامی٬ حاکمان و سازندگان زندان و عاملین نسل کشی در این جامعه و سران یکی از مستبد ترین و جنایتکارترین حکومتهای بورژوائی تاریخ معاصر جهان٬ سمبل "سرشناسترین" زندانی سیاسی و مرکز توجه آزادیخواهان سراسر جهان است. چرا راه آزادی و دفاع از صدها فعال کارگری٬ صدها زن و مرد و جوان شریف و برابری طلب٬ از طریق بلند کردن پرچم دفاع از مرتجع ترین و ضد کارگری ترین چهر های جنبش سبز میگذرد. و چرا باید هزاران کمونیست و انسان آزاده که تمام زندگی خود را در زندان و زیر سایه تهدید و ترور و پرودنده سازی یاران موسوی و کروبی و رهنورد گذرانده اند٬ امروز باید منت کروبی و رهنورد و موسی را بر دوش بکشند که در سایه "محبوبیت" آنها نزد سازمان اکثریت و بی بی سی و... ممکن است عطوفتی هم دامن آنها را بگیرد. این منت گزاری و شخصیت سازی و کسب محبوبیت کزائی سازمان اکثریت برای رهبران مرتجع جنبش خود را چرا باید انسان شرافتمند آن جامعه بخرند. از کی عاملین کشتار مردم و بنیانگزاران جمهوری اسلامی که امروز بر سر سهم خود از ثروت و قدرت و امکانات آن جامعه٬ با یاران و متحدین دیروز خود جنگ دارند و در حصر خانگی بسر میبرند٬ سمبل آزادی و آزاد اندیشی و زندانی سیاسی در ایران شده اند؟
چرا رضا شهابی ها٬ علی نجاتی ها٬ ابراهیم مددی ها و دهها فعال کارگری و انسان خوشنام و شریفی که به جرم خواست یک زندگی در شان انسان و به جرم دفاع از حق تشکل و آزادیهای سیاسی و.. تمام عمر خود را چه در زندان و چه بیرون زندان زیر تهدید ترور و مرگ و اخراج بسر برده اند٬ سمبل زندانی خوشنام و سرشناس نمیگیرند. فعالین هفت تپه و شرکت واحد٬ فعالین کارگری ذوب آهن و ایران خودرو٬ صدها دختر و پسر جوان برابری طلب در این سالها و حتی امروز در زندان بسر میبرند و جرمی جز طلب حق زندگی انسانی نداشته اند و اسمی از آنها به عنوان زندانیان خوشنام نزد سازمان اکثریت نیست.
سازمان اکثریت اشتباه نمیکند٬ موسوی و رهنورد و کروبی رهبران واقعی جنبشی هستند که سازمان اکثریت به آن تعلق دارد. تملق گوئی این جریان در حضور مرتجعینی که خود از سازندگان زندان و قتل و جنایت علیه هر نوع آزادیخواهی و عدالت هستند٬ بخشی از منافع زمینی جنبشی است که حزب اکثریت در تمام تاریخ فعالیت خود٬ حتی برای یک مورد هم تعلق خود به آن را اشتباه نگرفته است. زمانی خمینی نمونه رهبر لایق و قابل احترام و قابل دفاع بود که رهبران اکثریت در کنارش عکس میگرفتند و برای ادامه و کار ماشین سرکوب و جنایتش چون کشیشهای کلیسای کاتولیک مردم را فریب میدادند. و امروز در دفاع از همان جنبش و در دل جدال میان بخشها و جناحهای بورژوازی ایران٬ هنوز هم استوار علیه طبقه کارگر و هر نوع عدالت و آزادیخواهی سوسیالیستی٬ در کنار بورژوازی لیبرال و رهبرانش ایستاده است.
کارگر دوستی فدائیان اکثریت و گریه و زاری برای استبداد حاکم٬ بحث از فقر و محرومیت مردم ایران و... همگی ابزار تحمیق این طبقه و قناعت آن و تلاش برای فریب در خدمت همان جنبشی است که رهنورد و موسوی و کروبی و سازمان اکثریت جلودارش هستند. تشخیص طبقاتی حزب اکثریت٬ چون بی بی سی و همه سازمان و دستگاه تبلیغاتی ریکار و دروغ پراکنی٬ حساس و دقیق است و هیچ زمانی جبه ضدکارگری و طبقاتی بورژوازی ایران را عوضی نگرفته و همیشه از آن دفاع کرده است.
هیچ دولت بورژوائی بدون رضایت صف میلیونی طبقه کارگر و قناعت آن به بردگی و زندگی پر از جنایت حاکم٬ سر پا نخواهد ماند. تلاش برای تحمیق طبقه کارگر بخشی از نیاز حیاتی بورژوازی است. کارگر پناهی پر از ریای سازمان اکثریت٬ در کنار پوپولیسم احمدی نژاد و کارگر دوستی او٬ هر دو بخشی از این تحمیق و اقناع کارگر به بردگی است. امروز اگر اکثریت و کل جنبش سبز٬ با شاخه های دیگر بورژوازی دعوائی دارند٬ نه از سر آزادی و رفاه و برابری اقتصادی و سیاسی در جامعه٬ بلکه از سر نیاز آن جناحی از بورژوازی ایران است که اکثریت نمایندگیش میکند. اکثریت حتی برای یکدفعه هم اشتباه نکرده است و به نام "دفاع" از کارگر و محرومان جامعه٬ همیشه بی تردید در صف مقابل و علیه صف طبقاتی ما٬ علیه طبقه کارگر و منفعت این طبقه استوار ایستاده است.
خالد حاج محمدی
دوم فوریه ٢٠١٢