سخنرانی در کنگره نهم حزب

 این قرار و مضمون آن امری جدید در حزب و جریان ما نیست. ما در دوره های قبلتر نیز به مخاطراتی که در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی محتمل بود پرداخته ایم و قرار و قطعنامه صادر کرده ایم. اما این دوره دوره ای جدی تر و متفاوت تر است و مخاطرات سیر سرنگونی جمهوری اسلامی نیز در این دوره از هر دوره دیگر جدی تر است.

این قرار و مجموعه قرار و قطعنامه هایی که در این کنگره مورد بحث قرار گرفته یا در ادامه مورد بحث قرار میگیرد، تلاشی برای آماده کردن حزب حکمتیست و کمونیست های ایران برای ورود به دوره ای است که اکنون وارد آن شده ایم. دوره بعد از شورش گرسنگان. مهر این دوره و تلاش برای عروج و آمادگی کمونیستها برای ورود به این دوره در تمام قرار و قطعنامه های این کنگره بارز و برجسته است که این هم یکی از قرارهایش است.

در مورد اوضاع خاورمیانه و جنگ در این منطقه ما یک دنیا بحث کرده ایم و حزب حکمتیست یک پای اصلی جدل بر سر اوضاع خاورماینه از روز اول تا اکنون بوده است.

خاورمیانه امروز به میدان جدال و کشمکش دولتهای بزرگ جهان تبدیل شده است. این دولتهای برای تامین منافع و اهداف خود کل سیمای خاورمیانه را عوض کرده اند. عواقب جنایات آنها در خاورمیانه، جنگ و توحشی که آنها راه انداخته اند، تاثیرات ویرانگر آن و ابعاد جنایات آنها باور نکردنی است. چند کشور در این جغرافیا نابود شده است. امروز لیبی به عنوان یک کشور و یک جامعه بشری که سوخت و ساز عادی کند موجود نیست. سوریه که همه در جریان هستید و به همین صورت است. عراق را که همه میدانیم در چه وضعیتی است. چندین کشور دیگر در همین جغرافیا کما بیش در این موقعیت هستند.

بعلاوه اکنون اوضاع این منطقه به شکلی پیش رفته که نه تنها در سوریه و لیبی و عراق، بلک و بعلاوه در ایران و سایر کشورها نیز، احزاب اپوزیسیون بورژاویی هر کدام در این تقابلها امید و اهداف خود را زیر افق و سایه یکی از این قطب بندیها که در خاورمیانه شکل گرفته است، دنبال میکنند. این احزاب یکی امیدش را به امریکا و تقابل آن با جمهوری اسلامی در ایران بسته است و یکی در عراق فکر میکند زیر سایه سیاست شوری قرار بگیرد به نفعش هست و به همین صورت هر جریانی به یکی از دول بزرگ جهان یا دول مرتجع منطقه امید بسته است.

همزمان باید توجه کرد که ما و حزب ما در جامعه ای به اسم ایران مبارزه میکنیم، که جمهوری اسلامی نه تنها یکی از دولتهای دخیل در بحران خاورمیانه است که بعلاوه یک پای سازماندادن انواع گروها و جریانات تروریستی، اسلامی و مذهبی در این منطقه است.

علاوه بر اینها و همچنانکه خودتان شاهدید، ما قبلا هم گفته ایم که جمهوری اسلامی مثل رژیم شاه نیست که راحت برود. جمهوری اسلامی چهل سال است بر این جامعه حاکم است، دم و دستگاه مذهبی خود را وسیعا گسترانده و راحت کنار نمیرود و باید زور داشت و با زور کنارش گذاشت. در سیر سرنگونی یکی از عناصر اصلی خون پاشیده به جامعه خود جمهوری اسلامی و انواع دسته بندی های داخل خود این جریان است. همچنانکه در بحث قطعنامه اوضاع سیاسی هم اشاره کردیم، اگر جمهوری اسلامی موقعیتش به خطر بتفتد و اگر احساس کند راهی برای حفظ حاکمیت بورژوازی و خود جمهوری اسلامی باقی نمانده است، برای مقابله با انقلاب و دفاع از حاکمیت جنایتکارانه خود حاضر است جامعه را به خون بکشد.

این قرار دارد هشدار میدهد و تاکیدی بر این مسائل است و تلاش دارد چشم طبقه کارگر و جامعه را بر این حقایق باز کند، مخاطرات را بیان کند و بگوید در مقابل آن چه میشه کرد و امکانی فراهم کند برای سد بستن در مقابل چنین مخاطراتی.

اتکای این قرار همچنانکه در خود قرار هم آمده است، بر منشور سرنگونی جمهوری اسلامی است که ما سالها قبل طرح کرده و گفته ایم تنها را کم مشقت و کم درد سر برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی، این نوع سرنگونی است. اعلام کرده ایم که با سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش میکنیم مفاد آنرا که در منشور هم آمده است اجرا کنیم. گفته ایم تنها را کم مشقت برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی سرنگونی از کانال یک قیام توده ای است که میتواند مانع خون پاشیدن به جامعه از جانب جمهوری اسلامی و همه جریاناتی شد که هم اکنون و یا در آینده چنین ظرفیتی را از خود نشان میدهند.

باید توجه داشت که علاوه بر جمهوری اسلامی کم نیستد جریانات قومی و مذهبی و ناسیونالیستی که آماده اند برای تامین اهداف خود در کنار هر دولتی به نام مبارزه با جمهوری اسلامی قرار بگیرند. هر وقت آمریکا تهدیدی کرده است و هر وقت بحث خطر حمله نظامی آمریکا و... طرح شده است، فوری سر و کله سران اپوزییسون بورژوایی ایران، روسای گروهای قومی و مذهبی از سفارتخانه های آنها، برای اعلام آمادگی جهت انجام وظیفه و پیشبرد امورات آمریکا در خدمت تامین منافع خود، پیدا شده.

دامنه و تعداد جریاناتی که در این میدان نقش سیاه بازی کنند را نمیتوان اکنون پیش بینی کرد و یا اسم برد. اکنون میتوانیم به مجاهد که همیشه برای ایفای چنین نقشی آماده بوده اشاره کنیم و یا از حزب دمکرات که در همین دوره جنگ نیابتی را در کنار عربستان شروع کرد اسم برد. اما اگر تجربه لیبی و سوریه را در نظر بگیریم، اگر نگاهی به ارتش آزاد سوریه بیندازیم، خواهیم دید که ارتش آزاد را خود غرب، خود آمریکا و متحدینش با پول و اسلحه ساختند و صدها گروه بی نام و نشان را با زنده کردن نفاق قومی، مذهبی و عشیره ای از گور برخواسته درست کردند، و برایشان پول ریختند تا مردم را اجیر کنند و سرانجام به جان جامعه انداختند. در ارتش آزاد شاید چند صد گروه و جریان هستند که حتی بخشا قبلا موجود نبوده اند و خود غرب و دولتهای همپیمان او در منطقه با پول و اسلحه درست کردند.

در آینده جامعه ایران و در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی، علاوه بر دسته جات خود جمهوری اسلامی، دولتهای جنایتکار از جمله امریکا و دول منطقه نیز میتوانند، دخالت کنند، پول و اسلحه بریزند و عده ای را هم اجیر کنند و انواع دسته جات قومی، ناسیونالیستی و مذهبی را سرهمبندی کنند و به جان مردم بیندازند. هم اکنون و در همین دوران عده ای راه افتاده اند و مردم جنوب ایران را به فارس، عرب، بلوچ و... تقسیم میکنند و تلاش میکنند اتکتهای قومی و مذهبی را به پیشانی مردم بزنند و آنها را در مقابل هم قرار دهند. قبلا که هم گروههای قومی و فاشیستی ترک و هم ناسیونالیستهای کرد این تلاش را میکردند. خود جمهوری اسلامی هم به عنوان یک حاکمیت مذهبی از نوع شیعه خود یک پای این ماجرا است و هر وقت نیاز داشته باشد به هر کاری دست میزند.

این قرار تلاش میکند با توجه به این حقایق، وظایفی را در دستور حزب حکمتیست بگذار که بند به بند در خود قرار آورده ایم.

ما ضمن بیان این حقاقی تاکید کرده ایم که هر نوع همکاری جریانات سیاسی با دول مرتجع منطقه به نام مبارزه با جمهوری اسلامی را محکوم و علیه مردم آزادیخواه میدانیم. همکاری با دول منطقه را چه جریاناتی که در حال حاضر شروع کرده و وارد این همکاری شده اند و چه گروه و جریاناتی که در اوضاع معینی وارد اینگونه همکاری بشوند و یا جریاناتی که اصلا هنوز بوجود نیامده اند و در آینده متولدشان کنند، کلا همکاری با این دول محکوم است. توجه داشته باشید که در همین جامعه ما، چیزی به نام کنگره ملیتها را اعلام کرده اند و چنیدن سال است موجود است. در کنگره ملیتها غیر از تعداد معدودی از جریانات قومی و ناسیونالیستی که از قبل بودند، بقیه را حتی از قبل اسمشان را هم نشنیده اید، رهبران و سران آنها را نمیشناسید، موجود نبودند و این دوره ساخته اند. تعداد زیادی از اینها را به نام مبارزه با جمهوری اسلامی و به نام ملت و مذهب و...، خود غرب، توسط سیاه و اسرائیل و عربستان و... گ درست کرده اند تا فردا و در سناریویی دیگر از آنها استفاده کنند.

با توجه به کل اوضاع در همین قرار ابتدا اعلام کرده ایم که هر نوع دخاتگری امپریالیستی در ایران، هر نوع دخالت دولتهای منطقه در این جامعه محکوم است و باید در مقابلش ایستاد. اعلام کرده ایم هر نوع محاصره اقتصادی جامعه ایران به نام مبارزه با جمهوری اسلامی عملی جنایتکارانه علیه مردم ایران است و محکوم است.

تلاش میکنیم چشم مردم ایران را بر این حقاقی باز کنیم. تلاش کرده و میکنیم که دخالتگری های امپریالیستی و عواقب و عوارض مخرب آنرا نشان دهیم. همگی دخالت "بشپر دوستانه" دول غربی در عراق را دیدیم و امروز دخالتگری های امپریالیستی در لیبی و سوریه و باز عراق را می بینیم. این دخالتها همچنانکه امروز به راحتی میتوان دید سر سوزی به مبارزه با دیکتاتوری صدام و قذافی و اکنون اسد ندارند و نداشته اند. نتیجه حمله به عراق و به نام آزاد کردن مردم عراق را همه دیده ایم. امروز در هر گوشه ای از عرق، گروهی مسلح و عشیره و طایفه ای حاکم است و دهها صدام حسین را تحویل مردم عراق داده اند.

خاورمیانه را با اتکا به نفاق قومی و مذهبی به این روز انداختند. اگر در ایران بخواهند و بتوانند دخالتی کنند باز این دخالتها به نام ملتها و خلقها و مذاهب صورت میگیرد.

توجه کنید که امروز نه تنها راستها که بخشی از چپ ایران راه افتاده است و به نام چپ و سوسیالیست، مردم ایران را به خلقهای مختلف تقسیم کرده است. امروز این به اصلاح چپها به نام دفاع از ملیتهای ایران و تقدیس آن روزانه کلی ادبیات تولید و تحویل میدهند. اینها عملا نه تنها هویتهای کاذب و تقسیم مردم به نام این هویتها را برسمیت میشناسند، آنرا تقدیس میکنند و در باد نفاق قومی و مذهبی میدمند. این عقب گرد را به نام "عدالتخواهی" چپ به ما میفروشند و میگویند "چپ" به "خلقها" احترام میگذارد. در تقسیم بندی این "چپ"، مای کمونیست که در این کنگره نشست ایم و چهار دهه است در احزاب کمونیستی برای آزادی و سوسیالیسم و حکومت کارگری تلاش میکنیم و علیه همه هویتهای کاذب قوی و مذهبی هستیم، یکی فارس است، یکی ترک، یکی کرد است و یکی عرب و دیگری بلوچ. بخشی شیعه میشویم و بخشی هم سنی و....

لذا ما شاهدیم که گارد جدی در مقابل ناسیونالیسم در مقابل تقسیم بندی های خود ساخته و هویت تراشی های کذب حتی در میان چپ ایران موجود نیست. بهر صورت ما نه تنها هر نوع دخالتگری دول امپریالیستی و دول منطقه در ایران، که بعلاوه هر نوع همکاری با این دولتها و هر نوع محاصره اقتصادی را به نام مقابله با جمهوری اسلامی را محکوم کرده ایم. هر نوع جنگ نیابتی و هر نوع اشاعه قومیت و تقسیم مردم ایران به اقوام و مذاهب و تحریکات قومی و مذهبی را محکوم کرده ایم. بعلاو ما این سیاستها را علیه مردم ایران و علیه انقلاب آتی ایران و فراتر از این علیه مدنیت میدانیم.

ما مقابله با این سیاستها را کار کمونیستها و حزب خود میدانیم و مبارزه همه جانبه علیه باورهای عقب مانده، علیه تقسیم بندیهای کاذب مردم و طبقه کارگر ایران را امر خود میدانیم. ما بر احساس مشترک انسانی تاکید داریم و جز یک تقسیم بندی طبقاتی میان طبقه کارگر به عنوان یک طبقه هم منفعت در مقابل بورژوازی ایران به عنوان یک طبقه حاکم، تقسیم بندی های دیگر را برسمیت نمی شناسیم.

ما همه کمونیستها و آزادیخواهان، همه مردم متمدن ایران را به توجه به این مخاطرات و تلاش مشترک برای سد بستن در مقابل چنین احتمالاتی فراخوان میدهدیم. ما همه را به مبارزه ای مشترک در راه جامعه ای انسانی و برای سرنگونی جمهوری اسلامی به شیوه ای که گفته ایم فرامیخوانیم.

این قرار مکمل قطعنامه اوضاع سیاسی ما است و همراه با بقیه قرار و قطعنامه ها تلاشی برای ورود آگاهانه و با نقشه در این دوره و تلاش برای بسیج کمونیستها و آزادیخواهان حول افق انقلاب کارگری است.

 

* صفحه ویژه کنگره نهم حزب