به اعضا و فعالین حزب حکمتیست(خط رسمی)


رفقای عزیز!

مطلع هستيد که کنگره نهم حزب به عنوان عاليترين مجمع حزبي در نيمه دوم آوريل برگزار ميشود. اکنون دو سال از کنگره قبلي حزب ميگذرد و در اين دو سال تحولاتي جدي هم در سطح جهان و منطقه و هم در ايران اتفاق افتاده است. در اين دوسال حزب حکمتيست تلاش کرد در کل اين تحولات نماينده افق جنبش سوسياليستي و انقلاب کارگري باشد و در همه مقاطع مهم اين دوره سياست و تاکتيکهاي خود را در جهت تقويت موقعيت کمونيستها در جامعه ايران و ايجاد آمادگي براي انقلاب سوسياليستي اتخاذ کرد.

در کل اين پروسه حزب ما در تلاش بود مبارزات آزاديخاهانه مردم ايران عليه جمهوري اسلامي و براي سرنگوني آنرا در جهتي سوق بدهد که موقعيت و توازن قوا به نفع آزاديخواهي، تغيير کند. حزب تلاش کرد همه راه حل هاي ارتجاعي از اتکا به دولتهاي امپرياليستي تا دول مرتجع منطقه، از تلاش براي رنگ قومي و مذهبي زدن به اعتراضات مردم تا اتکا به جناحهاي جمهوري اسلامي و... را نقد، افشا و حاشيه اي کند.

در امتداد اين دوره ما شاهد شورش محرومين جامعه ايران براي رفاه و آزادي و براي پايان دادن به عمر جمهوري اسلامي بوديم. همچنانکه به کرات تاکيد کرده ايم، "شورش گرسنگان" شورش بخش محروم طبقه کارگر ايران عليه بردگي و فقر، شورش زنان و جوانان آزاديخواه و متمدن عليه تحقير و بي حقوقي مطلق به زنان و براي تامين آزاديهاي، سياسي، فردي و اجتماعي است. عروج محرومين جامعه فضاي سياسي و توازن قواي ميان مردم عدالتخواه با جمهوري اسلامي را به نفع مردم تغيير داده است. دوره اي جديد از مبارزه سياسي عليه جمهوري اسلامي و براي سرنگوني انقلابي آن آغاز شده است. لايه هاي مختلف و جناحهاي جمهوري اسلامي و راه حلها و افقهاي تاکنوني آنها، از اصول گرا تا اصلاح طلب و صفي از ليبرالها و ناسيوناليستها و...، مهر باطل خورده اند.

اعتراضات اين دوره سرنگوني انقلابي جمهوري اسلامي را با اتکا به صف کارگران، صف محرومين جامعه و زن و جوان متمدن و از کانال انقلاب از پايين را روي صحنه سياست ايران برجسته و به مسئله روز همه نيروهاي جدي از راست تا چپ تبديل کرده است.

سران جمهوري اسلامي صداي پاي انقلاب را شنيده اند! خامنه اي، روحاني، احمدي نژاد و سران اصلاح طلب، همه به ميدان آمده اند تا با شعار "مردم حق دارند" و "بايد براي مطالبات آنها فکري کرد"، امکانات و زمان لازم را براي شکست دادن همين مردم فراهم کنند. اکنون در کنار آنها صفي وسيع از نيروهاي ضد کارگري و ارتجاعي راست نيز به تکاپو افتاده اند، آنها نيز به ظاهر با شعار مرگ بر جمهوري اسلامي در تلاشند با طرحهاي ارتجاعي مانع هر تحول اساسي به نفع اکثريت مردم ايران بشوند. امروز اپوزيسيون نمايي حاکمين جمهوري اسلامي از ترس انقلاب محرومان و از ترس عروج طبقه کارگر ايران، به جايي رسيده است که بخشي از قاتلين مردم ايران، کساني که پرونده قطور و سياهي از مشارکت در سرکوب مردم در همه مقاطع مهم سياسي چهل سال گذشته دارند، امروز لباس "دفاع" از حق مردم محروم را پوشيده اند تا بتوانند بار ديگر اعتراض بر حق آنها را سلاخي کنند. اين بيان آگاه بودن بورژوازي ايران و نمايندگان آنها در حاکميت به قدرت طبقه کارگر ايران و ترس از به ميدان آمدن آن است. اين نشان قدرت بالقوه جنبش حق زن است که جوانه هاي آن به نام "دختران خيابان انقلاب" در سراسر ايران تکثير شده است.

اما اين تنها يک بخش از حقيقت است. قدرت بالفعل جنبش ما و حقانيت شورش گرسنگان، حقانيت اعتراض زنان ايران و حقانيت ما کمونيستها و آزاديخواهان ايران، هنوز چيزي در مورد تضمين پيروزي و موفقيت ما نميگويند. نفس حقانيت هيچ جنبش و جريان کارگري و کمونيستي، دليلي بر تغييري به نفع بشريت در جامعه ايران و هيچ کجاي دنيا نيست. بايد اين دوره و موانع راه را شناخت. بايد کاستي ها و ضعف هاي خود را ديد، بايد نيروي خود و دشمن و موقعيت واقعي هر کدام را در نظر گرفت. بايد از هر نوع خود فريبي دوري کرد و جنگ را به عنوان يک جنگ واقعي در صحنه جامعه نگاه کرد و براي ورود به آن نيرو جمع کرد. بايد امکان پيروزي را در دل اين جنگ فراهم کرد. بار ديگر دريچه اي براي دخالتگري کمونيستها در سياست ايران باز شده است، اين دريچه را با دخالتگري هوشيارانه و نقشه مند بايد گشود و اميدي که زنده شده است را بايد تقويت کرد. از اين امکان بايد نهايت استفاده را براي سازمان دادن و اتحاد کارگري در محل کار و در محلات کارگري کرد. بايد پايه هاي حزب و کمونيسم را در هر محله و کارگاه و کارخانه اي روي زمين واقعي در صف کارگران صنعتي، در ميان همه بخشهاي طبقه کارگر، در محلات کارگري، در ميان معلمان و دانشگاهها، در ميان زن و جوان حق طلب، در دل مبارزات واقعي امروز براي رفاه و آزادي، ساخت و تحکيم بخشيد. شرط پيروزي طبقه کارگر و محرومان ايران در فرداي پس از سرنگوني، ايفاي نقش ما در اين دوره، در متحد و متشکل کردن طبقه کارگر در سازمانهاي کارگري و توده اي در همه جا، متحد کردن صفي از رهبران و فعالين هوشيار طبقه کارگر در حزب کمونيستي آنها و تبديل حزب حکمتيست به حزبي سياسي با نفوذ و توده اي است.

پيروزي طبقه کارگر و مردم محروم در ايران بدون اينها محتوم نيست، همچنانکه بردگي ما و حاکميت مشتي انگل سرمايه دار بر سرنوشت ما امري محتوم نيست. تاريخ و تحولات تاريخي را، جنبشهاي سياسي جدي و پراتيک انسان زنده ميسازند. پيروزي تنها زماني ممکن است که ما کمونيستها در ايران، بتوانيم مهر خود را بر تحولات اين دوره بزنيم. پيروزي ما زماني ممکن است که روي زمين واقعي بتوانيم نيروي طبقه خود و همه آزاديخواهان و عدالتخواهان را حول پرچم و افق خود، حول نوع سرنگوني مد نظر خود و حول شعارها و برنامه هاي خود متحد کنيم. پيروزي ما وقتي ممکن است که نيروي جنبش و طبقه خود را براي جنگي جدي و انقلاب کارگري آماده کرده باشيم. دولتهاي بورژواي جهان هزاران شورش محرومين را در نبودن سازمان، در نبود تشکل و در نبود حزبي رزمنده و قدرتمند و توده اي، به خون کشيده اند و شکست داده اند. ما براي پيروزي جنبش خود، براي سرنگوني جمهوري اسلامي به عنوان قدم اول در راه انقلاب کارگري و تامين رفاه و آزادي و امنيت، بايد به حزبي قدرتمند که در صحنه سياسي قادر به جابجا کردن نيرو در مقابل بورژوازي است، تبديل شويم. حزبي که همزمان نماينده افق سوسياليستي و قدرت طبقه کارگر است. ما در يک جدال واقعي با طبقه سرمايه دار و جمهوري اسلامي و صفي از سخنگويان و مبلغين و ... آنها طرف هستيم که قدرت را به راحتي تسليم نخواهند کرد. ما بايد براي جنگي واقعي اماده شويم.

اين دوره و اين فرجه براي ما و براي متحد کردن کارگران ايران، براي متحد کردن و سازمان دادن جنبش خود، هميشه باز نيست و هميشه باز نخواهد ماند. دير يا زود اين اوضاع به طرفي تعيين تکليف ميشود و اينکه ما و حزب ما و همه کمونيستهاي نوع ما، کمونيستهاي طبقه کارگر و انقلاب کارگري بتوانيم نقشي جدي ايفا کنيم، تنها يکي از احتمالات است. دهها احتمال ديگر در مقابل جامعه ايران قرار دارد و حاکميت و همه مرتجعين و جريانات بورژوايي براي مانع شدن از اتحاد ما و طبقه ما، و براي ممانعت از سرنگوني جمهوري اسلامي از راه يک انقلاب و نهايتا قيامي توده اي، هزار نقشه و برنامه در دستور دارند.


رفقاي عزيز

کنگره نهم در چنين اوضاعي برگزار ميشود. کنگره حزب به عنوان بالاترين مرجع حزب ما امکاني است براي ايجاد آمادگي حزب جهت ايفاي نقش در چنين دوراني. کنگره حزب امکاني است براي ايجاد بالاترين سطح از اتحاد سياسي و توافق بر سر سياست و تاکتيکهايي که در اين دوره در دستور خواهند بود.

بي تريد شرايط پليسي حاکم بر ايران و ممنوعيت فعاليت کارگري و کمونيستي، محدوديتهاي جدي اي به کنگره ما و بويژه به دخالت اعضا و فعالين و کادرهاي حزب در ايران تحميل ميکند. جاي همه اين رفقا در کنگره نهم ما خالي است. اين شرايط کنگره و حزب ما را از حضور و دخالت فعال و مستقيم صفي از کمونيستهاي ايران، صفي از فعالين و رهبران کارگري، صفي از زنان و جوانان آزاديخواه، محروم ميکند. حزب با اگاهي به اين معضل تلاش ميکند، امکان هر نوع دخالتگري را نه تنها براي فعالين و کادرهاي خود که براي هر فعال کمونيست و هر رهبر کارگري و هر زن و مرد آزاديخواهي فراهم کند. حزب حکمتيست به اين صف متکي است و به اين صف تعلق دارد. ما از هر نوع دخالتگري شما استقبال ميکنيم و آنرا کمک جدي به آمادگي خود در راهي که در پيش داريم و جدالي که بايد باهم پيش ببريم ميدانيم. اين حزب متعلق به هر کارگر کمونيست، به هر زن و جوان و انسان آزاديخواه و برابري طلب است و دخالت کل اين صف براي ما مايه افتخار است.

دست همگي شما را به گرمي ميفشارم و برايتان آرزوي موفقيت دارم.


خالد حاج محمدي

از طرف کميته رهبري حزب

هفتم اسفند ١٣٩٦- ٢٦ آوريل ٢٠١٨