مصاحبه با خالد حاج محمدی در مورد قرار علیه ملی گرایی و تفرقه قومی و مذهبی

حکمتیست: حزب حکمتیست قراری را در مورد "ضرورت تشدید مبارزه علیه ملی گرایی و تفرقه قومی - مذهبی" تصویب کرده است. مضمون قرار روشن است و بر این مبنا مصاف های جدیدی در مقابل کمونیست ها و طبقه کارگر در ایران وجود دارد.
چرا چنین قراری و تاکید مجدد بر مبارزه علیه ملی گرایی و تفرقه قومی- مذهبی لازم شد؟ شما تا چد حد خطر قومی و مذهبی کردن فضای سیاسی جامعه ایران و رشد ناسیونالیسم افراطی را جدی میدانید؟ نقش جمهوری اسلامی در چنین سناریویی را چگونه ارزیابی میکنید؟
خالد حاج محمدی: ما در دوره ای هستیم که بالانس قدرت در سطح جهان به هم خورده است. دوره ای که تعادل قدرتها که باعث درجه ای از ثبات بود به هم ریخته است و با یک دوره نامتعینی روبرو هستیم. این بی ثباتی و نامتعینی بر متن بی جوابی بورژوازی نه تنها در ایران و یا خاورمیانه، بلکه در بعد جهانی و در خود غرب به معضلات سرمایه و آینده بشریت و مسائل پایه ای که در مقابل خود دارند، نوعی سردرگمی و ناروشنی و بی دورنمایی را در صفوف بورژوازی در خود کشورهای غربی ایجاد کرده است.

بعلاوه و همراه این اوضاع اولا بدلیل افزایش فقر، محرومیت، بیکاری و حمله هر روزه بورژوازی به سطح معيشت و پس گرفتن دستاوردهای تا کنونی بشریت، نا امیدی و بی اعتمادی وسیعی در میان طبقه کارگر و مردم پایین جامعه به دولتها و احزاب حاکم بورژوایی و به سیستم های تاکنونی در جریان است. این نارضایتی و بی اعتمادی به سیستم های حاکم و احزاب سنتی بورژوازی در نبود آلترناتیو قوی کارگری و کمونیستی راه را برای احزاب دسته راستی و فاشیست باز کرده است. عروج راسیسم و نژاد پرستی، رشد جریانات اولترا راست در خود غرب، اتفاقاتی مانند خروج انگلستان از اروپای واحد و عروج ترامب در انتخابات آمریکا و رشد احزاب دست راستی در فرانسه، هلند، کشورهای اسکاندیناوی و ... بروزات این اوضاع است. به این اعتبار در سطح جهان ما با یک دوره درون گرایی و بازگشت به ملت و وطن و کشور خود و یک نوع ناسیونالیسم در اشکال بسیار تنگ نظرانه و عقب افتاده طرف هستیم.
در این نامتعینی و بی جوابی بورژوازی جهانی و به هم خوردن تعادل تاکنونی میان قدرتهای اصلی و دعوا و جنگ برای تقسیم مجدد جهان و ایجاد توازنی در سطح بین المللی در اشکال متفاوت منجمله جنگ در خاورمیانه در فجیع ترین شکل آن در جریان است. در سطح خاورمیانه ما چند سال است با جنگ های ویرانگر و جنایات و کشتار و آوارگی در ابعاد دهها میلیونی مردم محروم طرف هستیم. خاورمیانه به مرکز حل و فصل تخاصمات دولتهای بزرگ جهان مانند آمریکا و روسیه و دول اروپایی از طرفی و از سوي دیگر دولتهای منطقه مانند ایران، عربستان، ترکیه، سوریه، قطر و ... و با دخالت و کمک دهها گروه و جریان آدم کش حرفه ای از داعش و النصره تا حشدالشعبی و... تبدیل شده است.
جنگ کنونی در خاورمیانه که تا کنون باعث ویرانی چند کشور شده است، بر پایه تخاصمات قومی و مذهبی میچرخد. تلاش وسیعی از جانب رسانه های غرب و دولتهای منطقه برای مهندسی جنگ در این منطقه بر اساس ملت و قومیت و مذهب به صورت بسیار آگاهانه دنبال شده است. امروز کل مردم خاورمیانه را به مردم منتصب به ملتها و قبایل و اقوام و عشایر و مذاهب مختلف تقسیم کرده و دشمنی کوری را میان آنها دامن زده اند و دولتهای مختلف از این دشمنی سرباز جنگی میگیرند و هر کدام خود را صاحب مردم منتصب به قوم و مذهب کرده و نماینده خودگمارده آنها شده اند. این وضع خاورمیانه را به عصر تحجر و توحش برگردانده است که جنگ شیعه، سنی، عرب، ترک، ترکمن، کرد، فارس، مسیحی، یزیدی و...، به بخشی از سیمای آن تبدیل و تحمیل شده است.
این اوضاع و تحمیل این عقب گرد باعث شده چهارچوبه های ملی و کشوری گذشته بدرجه ای به هم بخورد. دخالت در امور همدیگر و زنده کردن هویتهای کاذب و عروج دادن گروههای قومی و مذهبی برای ناامن کردن کشورهای همجوار، سیاست رسمی دولتهای منطقه است.
ایران یک پای تحولات خاورمیانه است. جمهوری اسلامی در منطقه از لبنان و یمن تا سوریه و عراق در راس یک تحرک تماما ارتجاعی به عنوان نماینده شیعیان جهان است. در خود ایران جمهوری اسلامی دست به عصا حرکت میکند و تلاش میکند آرامش جامعه را حفظ کند و کنترل اوضاع را در دست داشته باشد. ایران نمیخواهد در داخل خود تحریکات قومی و مذهبی ايجاد کند و این را به زیان خود میداند. اما در منطقه یک پای این تحولات و یکی از بازیکنان اصلی است.
با همه این اوصاف ایران در این میان جزیره امن نیست. نقش ایران در منطقه و عروج دادن عرق و افتخارات ملی بیش از همه از جانب خود جمهوری اسلامی دنبال میشود. ناسیونالیسم ایرانی و افتخار به ایران قدرتمند در منطقه، ایرانیت و ایران پرستی در این دوره رشد میکند. عروج ناسیونالیسم ایرانی همراه خود مشروعیت برای ناسیونالیسم کرد، ترک، عرب و... می آورد. سرانجام کل منطقه از باروت عظیم سموم قومی و مذهبی و میدان دادن به انواع باندهای مافیای مذهبی و قومی و امکانات وسیع مالی و تسلیحاتی برای آنان اشباع شده است.
هنگامي که به دنیایی که بورژوازی برای مردم در جهان درست کرده است نگاه میکنید، زمانیکه تلاش بورژوازی برای ایجاد تفرقه در صف مردم به نام فارس و کرد و عرب، به نام سنی و شیعه، به نام اروپایی و غیر اروپایی و بخصوص زمانیکه خطر تبدیل شدن مردم محروم به سیاهی لشگر این سناریوی ارتجاعی را می بینید، آنوقت ضروت تشدید مبارزه علیه تحریکات قومی و مذهبی و علیه رشد ناسیونالیسم چه در جامعه ایران و چه در ابعاد جهان برای ما و هر کمونیست دخیل و مسئولی بعنوان امری جدی روشن میشود.

حکمتیست: حزب حکمتیست چه سیاست، تاکتیک و روش عمل کمونیستی را که بتواند جامعه را در مقابل خطر ملی گرایی و تفرقه قومی - مذهبی بسیج کند، اتخاذ کرده است و چه اقداماتی را در دستور خود قرار داده است؟ به عبارتی دیگر، چگونه میتوان یک جنبش توده ای و رادیکال علیه ملی گرایی و تفرقه قومی سازمان داد؟
خالد حاج محمدی: اولین مسئله برسمیت شناختن خود خطر است. کسی که احساس خطری نمیکند و فکر نمیکند اتفاقی دارد می افتد، اقدامي هم برای مقابله با آن سازمان نمي دهد. متاسفانه گارد در این مورد حتی در میان چپ ایران بسیار ضعیف است و بخشا خود چپ آغشته با انواع ناسیونالیسم است. اولین کار ما تلاش برای شریک کردن دیگران در صورت مسئله است. تلاش برای متوجه کردن طیف هر چه بیشتری از کمونیستها، آزادیخواهان، از رهبران و فعالین کارگری، زنان و جوانان متمدن در این جامعه و احزاب سیاسی به مخاطراتی است که هم اکنون در منطقه بی رحمانه زندگی میلیونها انسان را با خطر روبرو کرده و آنها را به دشمن هم تبدیل کرده است. امروز در کل منطقه ناسیونالیسم و مذهب و هویت تراشی های جعلی برای مردم به نام این و آن مذهب و قوم و ملیت، به عنوان خطرناکترین اسلحه های کشتار و توحش توسط دولتهای تا مغز استخوان مرتجع بدست گرفته شده است. این خطر در بیخ گوش ما در همسایگی ما از سوریه تا عراق و از یمن تا فلسطین دارد کرور کرور انسانهای بیگناه را قربانی میکند. ما با همه امکانات خود تلاش کرده و میکنیم که جامعه را و پیشاپیش همه احزاب سیاسی مسئول و متمدن را و کمونیستها و آزادیخواهان در خود جامعه را متوجه خطر و اهمیت سد بستن در مقابل آن کنیم. تا جایی که به احزاب سیاسی برگردد طبیعتا آنها انتخاب سیاسی میکنند و اما ما توقعی انسانی را در این دوره خطیر در مقابل همه آنها قرار داده ایم و خود آنها جوابگو باید باشند.
ما فکر میکنیم سیاست نیم بند و نه سیخ بسوزد نه کباب و راه بینابینی در این دوره به حال جامعه مضر است. با سیاست ناروشن و غیر شفاف نمیتوان خشت روی خشت گذاشت. بنابراين، مقابله با ناسیونالیسم و وطن پرستی تحت هر نامی در راس کار و فعالیت ما است. ما هویت تراشی های کاذب ملی و مذهبی برای مردم به هر بهانه ای و از جمله به نام مبارزه با جمهوری اسلامی را ارتجاعی میدانیم. ما در مقابل تقسیم مردم به مذاهب و اقوام گوناگون که ابزار نفاق و دشمنی در میان آنها است، مردم ایران را به دفاع از هویت انسانی مشترک و به دفاع از تمدن و رفاه آسایش همگانی در مقابل جمهوری اسلامی فرامیخوانیم. ما جز تقسیم بندیهای طبقاتی و جز هویت طبقاتی طبقه کارگر در مقابل کل بورژوازی و هویت مشترک انسانی، هر نوع هویت تراشی دیگر را نه تنها رد میکنیم که آنرا خصوصا در این دوره ابزار توحش و بربریت میدانیم.
بالا بردن خود آگاهی جامعه در مقابل تحریکات ناسیونالیستی و قومی و مذهبی و تلاش برای صف کشیدن در مقابل آن در همه اشکال ممکن کاری است که باید کرد. تلاش ما این است صف آزادیخواهی در این جامعه را با خود همراه کنیم و در این میدان در مقابل نفاق قومی و مذهبی سدی ببندیم و جامعه را از توطئه و برنامه های مهندسی شده برای ایجاد دشمنی در میان مردم محفوظ نگهداریم.
باید کاری کرد که در فضای روشنفکری جامعه، در کانونهای فکری، در دانشگاهها، در میان محافل سیاسی و در میان محافل کارگری به تقابل آشکار علیه هویت تراشی های ملی و ناسیونالیستی و علیه هر نوع تقسیم بندی انسانها به شیعه و سنی، به ایرانی و افغانی، به عرب و فارس و ترک و کرد ... مقابله کرد. باید حول هویت انسانی و دفاع از جامعه ای بدور از نفاق قومی و مذهبی، جامعه ای متمدن و انسانی نیرو بسیج کرد. باید از تبلیغات قدمی فراتر رفت و به بسیج و جمع کردن نیرو در همه جا از دانشگاه تا محله و کارخانه در مقابل هر نیرویی که بخواهد مردم را با تقسیم بندیهای کاذب در مقابل هم قرار دهد و به جامعه خون بپاشد ایستاد.
بی شک به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و استقرار جامعه ای سوسیالیستی امر و وظیفه اصلی ما است. اما این مسیری صاف و هموار نیست. امروز دفاع از انسانیت، هویت انسانی و از حقوق جهانشمول انسان در مقابل تلاشهای ارتجاعی دولتهای منطقه و احزاب و گروههای قومی و مذهبی و تحریکات یکی از مهمترین وظایفی است که هر نیروی سیاسی چپ و کمونیستی باید در مقابل خود قرار دهد. باید جامعه فشار جنبش ضد توحش مذهبی و قومی و ناسیونالیستی را احساس کند و امکانی برای دفاع از خود در مقابل آن فراهم کند. نباید اجازه داد هویت انسانی و طبقاتی را به هویتهای کاذب و دست ساز قومی و مدهبی تبدیل کرد. اینکار امروز کمونیستی ترین و سوسالیستی ترین کار هر کمونیستی است.
ما از همه کمونیستها، از همه زنان و مردان آزادیخواه و از همه کارگران آگاه و سوسیالیست توقع داریم در این کارزار و در این دوره حساس برای این تقابل امادگی ایجاد کنند و گارد جامعه، گارد در محل کار و مدرسه و دانشگاه و محله را در مقابل جمهوری اسلامی و ناسیونالیستها و قوم پرستان و گروهای مذهبی بالا ببرند. دفاع از مدنیت و زندگی انسانی برای کل شهروندان جامعه به عنوان انسان و مستقل از هر گونه نژاد و هویتهای کاذب ملی و مذهبی بر دوش ما است. فراخوان ما به همه این صف تلاشی آزادیخواهانه در دفاع از تمدن بشری در مقابل جمهوری اسلامی و دولتهای مرتجع منطقه و تحریکات ملی و ناسیونالیستی، قومی و مذهبی آنها و سد بستن در برابر هر جریان و گروه مرتجعی است به هر شکلي که خود مناسب میدانند. جامعه باید صدای انسانیت و صدای برابری طلبی را اینبار علیه این تحریکات و در دفاع از حقوق جهانشمول انسان بشنود و کمونیستها باید پيشقراولان این تحرک باشند.