اخبار محاکمه کارگران هفت تپه و حامیان آنها و کارگران فولاد، امروز در راس فضای سیاسی جامعه ایران است. تلاش حاکمیت برای حاشیه ای کردن یک جدال واقعی و صادر کردن احکام سنگین برای زندانیان هفت تپه و گذار بی دردسر از این تند پیچ به شکست انجامید. این شماره کمونیست ماهانه، به این جدال پرداخته است و گوشه ای از تلاشهای تاکنونی و حمایت از زندانیان هفت تپه را در خود جای داده است.

کارگران هفت تپه و فولاد و خانواده های آنها، دهها مرکز کارگری از شرکت واحد تا هپکو و پتروشیمیها و...، میلیونها انسان شریفی که از شوش و اهواز تا همه مراکز کارگری، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران، از مراکز تحصیلی و آموزشی، تا صف بازنشستگان،پرستاران و... ، در دل اعتصابات کارگری فولاد و هفت تپه، چشم امید به پیروزی آنها بستند ، امروز هم منتظر نتایج این جدال در دل محاکمات زندانیان هفت تپه هستند. امروز هم خود را در کنار زندانیان هفت تپه و حامیان اعتصابات این دو مرکز میدانند. امروز هم آینده هفت تپه ای ها و فولادی ها، نتیجه محاکمات و پرونده سازی ها برای بیش از صد کارگر این مراکز، برای طبقه کارگر ایران و مردم آزادیخواه جایگاه ویژه ای در سیاست ایران و در جنبش کارگری و در جنبش برابری طلبانه این جامعه دارد.

اعتصابات هفت تپه و فولاد و مقابله و مقاومت آنها در مقابل کارفرمایان و حکومت آنها، در مقابل ارگانهای سرکوبگر و مراکز اطلاعاتی و شکنجه گر آنها، در مقابل واعظین مرتجع و رسانه های حکومت و حقه بازان خانه کارگر و بقیه عمال سرمایه، برای طبقه کارگر ایران بخشی از جدال وسیع یک طبقه برای رفاه، آزادی و امنیت در مقابل حکومت سرمایه داران بود.

صدای کارگران فولاد و هفت تپه در این جدال، شعارها و مطالبات آنها، سخنرانی رهبران و فعالین آنها، تجمعات وسیع و تصمیمات جمعی آنها، حق طلبی و حق به جانبی آنها، تلاش خانواده ها و همراهی آنها و حمایتهای بخشهای مختلفی از جامعه از اعتصابات آنها، همگی، گوشه ای از یک جدال بزرگتر طبقاتی به وسعت جامعه بود. این جدال در جریان اعتصابات این دو مرکز علنا و آشکارا در صف متحد کارگران این مراکز، در سخنرانی های پرشور رهبران و سخنگویان کارگران، به روشنی نمایندگی شد و به گوش میلیونها انسان رسید. حول این جدال جامعه قطبی شد، کارگران و دلسوزان و حامیان آنها، صف عدالتخواهی و برابری طلبی، صف ضدیت با استثمار و بردگی، در مقابل اقلیتی مفت خور از سرمایه داران و عمال آنها در حاکمیت، در مقابل هم ایستادند. همه اوباش و جیره خوار و مزدوران و نوکران طبقه سرمایه دار، علیه عدالتخواهی کارگران بسیج شدند. همه ترفندها، توطئه ها و شگردهای و تجارب مراکز اطلاعاتی و ماموان شکنجه و کشتارشان ، در این دوره استفاده شد، تا هفت تپه ای ها، فولادی ها و حامیان آنها را تسلیم کنند. تا اراده آنها را بشکنند، و از این کانال طبقه کارگر ایران و رهبران و سخنگویان آنها را به این قناعت برسانند، که دنیا همین است و باید بردگی را قبول کرد. حمله شبانه به کارگران اعتصابی، تهدید به بستن مراکز کارگری و اخراج کارگران، تهدید فعالین و سخنگویان آنها، اخراج کارگران معترض، بسیج خانه کارگر و عمال شورای اسلامی و گسیل واعظین رجز خوان ضد کارگر برای ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان کارگران و سرانجام حمله به اعتصابیون در این دوره، روی کارگران این دو مرکز آزمایش شد. شکنجه و اعتراف گیری از زندانیان ، تلاش برای سرهم بندی کردن پرونده های خود ساخته، به هم دوختن اطلاعات خبرچینان و جاسوسان و ماموران آنها، و سرانجام سناریوی سوخته آنها، همگی در میان مردم آزادیخواه، در میان طبقه کارگر ایران، برای حاکمیت بی آبرویی بیشتر و شکست مفتضحانه به بار آورد. همه این دسیسه ها نه تنها کارگران این مراکز و رهبران و فعالین و مدافعان آنها را نا امید نکرد، نه تنها آنها را از عدالتخواهی و دفاع یک زندگی انسانی پشیمان نکرد، بلکه مبارزه و جدال آنها را از هفت تپه و فولاد خارج و به جدال بزرگتری به وسعت جامعه تبدیل کرد. امروز دو سر این جدال فقط هفت تپه ای ها و فولادی ها نیستند، امروز در مقابل محاکمات کارگران هفت تپه و فولاد، صفی وسیع از شوش و اهواز تا تهران و از ایران تا کشورهای اروپایی قرار گرفته است.

این روزها محاکمه ٧ نفر از کارگران هفت تپه و حامیان آنها در جریان بود، محاکمه اسماعیل بخشی، علی نجاتی، سپیده قلیان، امیر حسین محمدی فرد، ساناز الهیاری، امیر امیر قلی و عسل محمدی. همزمان با روز اول دادگاهی اسماعیل بخشی در تجمع خانواده های زندانیان و حامیان آنها در مقابل دادگاه انقلاب، مزدوران لباس شخصی سه نفر از حامیان خانواده زندانیان به اسامی رهام یگانه، هیراد پیربداقی و فرید لطف آبادی نیز دستگیر و روانه زندان شدند. در همین مدت و بر اساس اخبار منتشره از سندیکای کارگران هفت تپه و "کمپین حمایت از بازداشت شدگان هفت تپه و زندانیان ترقیخواه" محاکمه و دادگاهی ١٧ نفر از کارگران نیشکر هفت تپه در جریان بوده است و تا کنون ٧ نفر از کارگران در شعبه ١٠٢ دادگاه کیفری شوش محاکمه و به هر کدام ٨ ماه حبس تعلیقی و ٣٠ ضربه شلاق داده اند و بقیه نیز در همین چند روز آینده محاکمه خواهند شد. علاوه بر این هنوز حدود ٥٠ نفر از کارگران فولاد صاحب پرونده های قضایی به جرم حق طلبی و مبارزه و اعتراض به بی حقوقی و دزدی و چپاول از جانب صاحبان سرمایه هستند.

این حقایق نشان از جایگاه مهم این جدال هم برای حاکمین و هم برای طبقه کارگر ایران است. این جدال و همه اقدامات و ترفندهای حاکمیت، از محاکمات در پشت درهای بسته تا تهدید وکلای زندانیان و احضار آنها، از حکم قرون اوسطی شلاق برای ٧ نفر دیگر از کارگران هفت تپه، تا پروسه محاکمات و کش و قوس دادن آن، بیان ترسی عمیق و بزرگ حاکمیت از طبقه کارگر و عروج این طبقه زیر پرچم عدالتخواهی او است. نگرانی سرمایه داران و جمهوری اسلامی آنها، عروج طبقه کارگر ایران با پرچم آزادی و برابری، با پرچم عدالت اجتماعی، با رهبران و سخنگویان خود و با افق و آرمانهای سوسیالیستی این طبقه است. هفت تپه و فولاد اگر برای صف ارتجاع خاری در چشم آنها شده است، عروج یک حق طلبی، عروج حق بجانبی کارگران در مقابل مشتی سرمایه دار و نوکران و سخنگویان آنها در حاکمیت بود. نگرانی آنها از الگویی بود که در این مراکز و از زبان سخنگویان آنها در جنبش کارگری نمایان شد و در سطح جامعه حول آنها سمپاتی ای به وسعت طبقه کارگر شکل گرفت. هفت تپه ای ها و زندانیان آنها برای جامعه کارگری و هر انسان شرافتمند و عدالتخواهی سخنگویان و فعالین جنبشی هستند که ضد استثمار و ضد حاکمیت اقلیتی مفت خور و در دفاع از زنداگی ای در شان انسان، در دفاع از جامعه ای آزاد و برابر، قد علم کرده اند و هنوز هم با اتکا به جنبش خود حتی در زندان با قامت بلند ایستاده اند.

حاکمین حتی اگر بتوانند به زندانیان هفت تپه و حامیان آنها احکام سنگین بدهند، حتی اگر فرصت پیدا کنند بقیه کارگران هفت تپه را محاکمه کنند و حتی اگر فرصت پیدا کنند پرونده های مهندسی شده خود برای کارگران فولاد را باز و آنها را نیز محاکمه کنند، در این جدال بازنده اند. محاکمه و زندان و اعدام چهل سال است به وسعت ایران از جانب جمهوری اسلامی در جریان است. اما امروز این دیوار توحش و بربریت شکاف برداشته است. توان جمهوری اسلامی در هیچ زمینه ای پر کردن این شکاف و از نو ساختن دیوار استبداد نیست. امروز ورق برگشته است و با زندانی کردن هر اسماعیل بخشی و نجاتی و سپیده قلیانی، صدها نفر از جنبش برابری طلبانه کارگری پا پیش میگذارند. با زندانی کردن روزنامه نگارانی چون، امیر حسین محمدی فرد ها، ساناز الهیاری ها، عسل ها و....، طیف دیگر صدای حق طلبی کارگران را علیه سرمایه داری و حاکمیت شنیع و متعفن آن، به گوش جهانیان میرسانند.

طبقه کارگر ایران، زنان و مردان آزادیخواه، نسل جوان برابری طلب، کارگران هفت تپه و حامیان آنها را فراموش نخواهد کرد. تلاش برای آزادی این عزیزان بخشی از هر اعتراض و مبارزه ای از مراکز کار تا محلات کارگری، از دانشگاه و صف معلمین تا میادین شهرها و از جنبش حق زن تا صف بازنشستگان خواهد بود. امروز و به همین اعتبار است که برای اسماعیل بخشی ها، برای سپیده قلیانها و برای... شعرا شعر میگویند، نوازندگان مینوازند و هنرمندان هنر نمایی میکنند. آنها در قلب میلیونها انسان جای دارند.

آنچه نوید بخش است، امیدی است که به یمن مبارزات این دوره، در جامعه و با اتکا به کارگران کمونیست و برابری طلب شکل گرفته است. فضای جنگی و لشگر کشی آمریکا و هیاهوی حاکمیت برای گسترش این فضا به کل جامعه همراه با حربه محاصره اقتصادی، هیچکدام طبقه کارگر ایران و مردم شرافتمند را به تمکین و سکوت وانداشت. مردم آزادیخواه ضمن اعلام نفرت از قلدری آمریکا فراموش نکرده اند که میدان جنگ با حاکمین را خالی نکنند و تعرض همه جانبه حکام سرمایه را در همه زمینه ها از زندانیان هفت تپه، تا معلمین و بازنشستگاه تا حمله به زنان و.. بی جواب نگذارند.

دفاع از زندانیان هفت تپه و ایستادن کنار آنها و خانواده هایشان، ایستادن کنار همه کارگرانی که در حال محاکمه هستند، برای طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران، میدان جدالی در دفاع از بهبود زندگی، علیه فقر و بی حقوقی و در دفاع از حرامت و کرامت انسانی است.

 

١٢ اوت ٢٠١٩