چاپ

 

اخيرا بدعوت اتحاديه هاي کارگري رضا شهابي و داود رضوي از سنديکاي شرکت واحد همراه با لقمان ويسي از انجمن صنفي معلمان مريوان، براي ملاقات با سازمانهاي کارگري موفق شدند به اروپا بيايند. طي اين مدت علاوه بر ملاقاتهاي متعدد با سازمانهاي کارگري، سخنراني هايي هم به زبان فارسي داشته اند. يکي از اين سخنراني ها، سخنراني رضا شهابي در شهر فرانکفورت آلمان در مورد وضع سنديکاي شرکت واحد و جنبش کارگري ايران است. در اين سخنراني رضا شهابي در جواب به يک سوال، چند کلمه اي هم انتقادي به چپ ايران پرداخته است. گفته هاي رضا شهابي در مورد چپ از جمله از اين قرار است که: "اين چپ پلاتفرمي عملي ندارد، به جاي اينکه با هم متحد شوند زير پاي هم را خالي ميکنند و اگر چنين نکنند بيشتر براي جنبش کارگري مثبت است."( نقل به معني)

بدنبال اين سخنان، کمپيني غير سياسي عليه رضا شهابي شروع شده است. اينجا بحث من دفاع يا رد بحث رضا شهابي و نظر او در مورد چپ ايران نيست.

مستقل از وجود يا عدم وجود هر نقد اصولي از اظهار نظر کوتاه رضا شهابي، شانتاژها، حملات هيستريک و پرونده سازي اي که به نام "دفاع از چپ" عليه او براه افتاده است. بشدت مخرب، غير مسئولانه و فرقه اي است و بايد در جنبش کارگري- کمونيستي افشا و منزوي شود. برخوردها و روشهاي شناخته شده اي که به جاي برخورد سياسي، استدلال و انتقاد، دست به هتک حرمت، اتهام زني، پرونده سازي و فحاشي ميکند.

اينجا و براي مستدل کردن ماجرا به نوشته اي از شهلا دانشفر عضو رهبري "حزب کمونيست کارگري" زير عنوان "در حاشيه سخنراني رضا شهابي در فرانکفورت" ميپردازيم که به تاريخ ١٨ خرداد ١٣٩٧ منتشر شده است. خانم دانشفر نوشته است:

"... ميگويد که ماهها به کارگران مزدشان پرداخت نميشود و در همين رابطه به نمونه هايي از مبارزات کارگران بر سر حقوقهاي معوقه چون هفت تپه، چادرملو و کارخانجات مختلف ديگر اشاره ميکند. رضا شهابي همچنين در مورد امنيتي کردن مبارزات کارگران و صدور احکام سنگين زندان براي کارگران و فعالين اجتماعي ميگويد. .... اما رضا شهابي با گفتن اين سخنان، مجوزي براي خودش پيدا ميکند که حملاتش را به چپ آغاز کند ... "

"...رضا شهابي در سخنانش با گفتن اينکه چپ هيچ راه کار وطرح و برنامه اي ندارد، چپ براي ما کاري نکرده است، چپ ها به جان هم افتاده و دارند به هم انگ ميزنند و ..... براي گفتن اين نوع حرفها نيازي به خارج از کشور آمدن نبود. اين نوع سخنان بي پايه بيشتر نوعي باج دادن به جمهوري اسلامي براي مجوز سفر گرفتن را معني ميداد.“. "...بعلاوه رضا شهابي نبايد فراموش کند که نفس حضور خود او در چنين نشست هايي، نفس اينکه اسم سنديکاي واحد و مبارزاتش جهاني شد، نتيجه مبارزات درخشان ما کمونيستها و ما چپها در خارج کشور بوده است.". "...از همين رو حمله رضا شهابي به احزاب و نيروهاي چپ عملا در راستاي تبليغات حکومتي عليه تحزب يابي کارگري و چپ و کمونيست قرار ميگيرد."

"....در همين راستا جمهوري اسلامي کوشيده است که از يکطرف با سرکوب و از سوي ديگر با سمپاشي کردن عليه احزاب چپ همواره اين سياست را به جلو برد. حمله رضا شهابي به احزاب چپ در سخنراني اش در فرانکفورت، خواسته يا نا خواسته در جهت اين سياست است"( تمام تاکيدهاي بالا از من است و در اصل مطلب نيست)

اينها احکام خانم دانشفر در مورد يکي از فعالين کارگري ايران است که جرم او اظهار نظري چند کلمه اي است که به قامت خانم دانشفر و حزبش برخورده است. رضا شهابي مجرم است که "جسارت" کرده و از سازمانها و نيروهاي به اصلاح چپ انتقاد کرده است!! در مکتب خانم دانشفر، شهابي پا از گليم خود درازتر کرده است و ايشان هم با فرهنگ بالا شهري نسبت به "پايين شهري ها" تصميم گرفته است او را جاي خود بنشاند. بدنبال نوشته شهلا دانشفر موجي از اتهام و بي حرمتي عليه رضا شهابي در ميان اعضا و فعالين اين حزب و عده اي ديگر راه افتاده است. از اينکه "اينها توطئه جمهوري اسلامي است" تا اينکه "پول سفر از کجا آورده؟" يا "چگونه اجازه داده اند به خارج بيايد؟"

بي ربط بودن اين عکس العمل به بهانه نقد رضا شهابي از چپ و انواع پاپوش دوزيها براي وي که در مخيله هيچ انسان فهيم و اجتماعي نميگنجد، بر کسي پوشيده نيست. فقط يک ذهن عليل و فرقه اي ميتواند از يک اظهار نظر انتقادي ساده، اينچنين دست به پرونده سازي بزند. گفته هاي خانم دانشفر و احکام سنگيني که به راحتي عليه يک شخصيت حقيقي و حقوقي صادر کرده اند، بي پايه تر از آن است که يک بني بشر بي غرض را متقاعد کند. جواب من به شهلا دانشفر و همراهانش، در دفاع از حرمت شخصي و سياسي رضا شهابي، نه از سر "اهميت" نوشته دانشفر و ادعاهاي پوچ و بي پايه او، بلکه تلاشي براي حاشيه اي کردن يک سنت مهجور، ضد کارگري، ضد اجتماعي، ضد انتقادي و هپروتي در نيروهاي موسوم به چپ است، که يک نمونه بارز آن را دانشفر بدست داده است.

احکام شهلا دانشفر سر سوزني به نقد و انتقاد در اشکال حتي تند و زمخت آن ندارد. او و هر کس ديگري محق است در رد و يا تائيد سخنان رضا شهابي بنويسد، استدلال کند، تلاش کند مخاطبين خود را متقاعد کند و... اما احکام صادره خانم دانشفر به دعاوي دادگاهي ميماند که از قبل تصميم خود را گرفته است و حکم خود را داده است و احتياجي به روشن کردن اتهام و اثبات جرمي نيست. اين روشي آشنا در ميان بي ريشه ترين جريانات سياسي در ايران از نوع مجاهد است.

معلوم نيست چرا براي نقد يک اظهار نظر، فوري پاي پاسگاه محل و توطئه و تبليغات براي جمهوري اسلامي پيش کشيده ميشود؟ چرا و با چه مجوزي رضا شهابي را به جرم نکرده به جمهوري اسلامي و تبليغات ضد کمونيستي او وصل ميکنيد؟ با چه مجوزي چنين احکام زشت، پليسي و امنيتي را به کسي ميزنيد؟ در کدام دادگاه و با کدام مدارک اين احکام و پرونده شما اثبات شده است؟ لطفا به برنامه يک دنياي بهتر (که به ناحق به آن آويزان شده ايد) و حقوق مجرمين و متهمين نگاه کنيد و آن را با پرونده قطوري که براي رضا شهابي درست کرده ايد مقايسه کنيد. واقعا حقوق شهابي ها به اندازه مجرمين در ميان شما و در دادگاه خانم دانشفر جاي دارد؟

من اينجا وارد منت گذاري هاي خانم دانشفر بر فعالين کارگري و مدالهايي که به ميل خود به گردن حزبش مطبوعش آويزان ميکند و برخورد از بالا و گند دماغي که در نوشته هست نميشوم، اين دوستان ظاهرا آب از سرشان گذشته است. هدف از اين چرتکه انداختنها، منت گزاري ها و مدال به گردن زدنها اساسا مرعوب کردن و حق السکوت گرفتن از فعالين کارگري است. مشکل خانم دانشفر واين "چپ" نما هاي حاشيه اي و غير اجتماعي، "جسارت" بخرج دادن يک فعال کارگري در نقد است. در سيستم اين جريانات درست مانند مجاهدين کسي حق انتقاد به سازمان "پرافتخارشان" را ندارد. هر نقدي، وارد يا ناوارد، مستقيما به همکاري با جمهوري اسلامي معني ميشود، عليه منتقد پرونده سازي ميشود و ضد خلق يا ضد کارگر خوانده ميشود. در جنبش کارگري و کمونيستي فاصله عظيمي ميان نقد و هتاکي و پرونده سازي عليه مخالفين وجود دارد. هتاکي و پرونده سازي را بايد بدون کمترين ترديدي افشا و منزوي کرد. جرياناتي که به نام دفاع از چپ و کمونيسم دست به هتاکي ميزنند فقط شباهت خود با فرقه هايي چون مجاهد و بيگانگي عميق شان با کمونيسم و سنت نقد و رفاقت کارگري را نشان ميدهند.

بي حرمتي و پرونده سازي به شکل مجاهد و پرت و پلا گفتن عليه يک شخصيت حقوقي و امروز رضا شهابي بايد جواب بگيرد و اين فرهنگ ماليخوليايي از خود ممنون و ادعاهاي کذب نسبت به ديگران بايد طرد شود. پرونده سازي امنيتي و علامت سوال گذاشتن بالاي سر مردم، دست زدن به تحريکات و شخصيت شکني به نام مبارزه با جمهوري اسلامي، بايد ممنوع، طرد و ايزوله شود. مقابله با اينگونه تحريکات و حرمت شکني به نام مبارزه سياسي و ...، شرط اوليه هر جدل سياسي سالم و مستلزم رعايت ابتدايي ترين اصول در مبارزه سياسي ميان نيروهاي اپوزيسيون است.


١٥ ژوئن ٢٠١٨