چاپ

پروژه توافقات غرب و جمهوری اسلامی ظاهرا قدم به قدم و بر اساس آنچه دو طرف تعیین کرده اند پیش میرود. در این میان تلاش مخالفان این توافق هم در آمریکا و هم در ایران٬ با هر سیری که طی کرد٬ نهایتا ناکام ماند. امروز قدمهای عملی از جانب طرفین برای اجرای این توافقات در جریان است. نامه صبح روز چهارشنبه ٢١ اکتبر خامنه ای به روحانی در مورد این ماجرا که به قول خامنه ای "از مجرای قانونی جمهوری اسلامی گذشته است"٬ علیرغم برشمردن توصیه ها و تاکیدات او در پروسه اجرای آن٬ در حقیقت اعلام پایان بحث و کمڀین مخالفین برجام و پایان مهلت بررسی و نقد و اعتراض به آن است. خامنه ای در این نامه ضمن گرفتن پز ضد آمریکایی تلاش کرده است ڀیروان خود، منتقدین برجام، را

آرام کند و تعادل میان جناحهای جمهوری اسلامی را حفظ کند و همزمان ضمن بیان توصیه های خود مهر تائید خود را برای چندمین بار پای این توافق بگذارد. در خصوص این توافقات همچنانکه بارها تاکید کرده ایم٬ هم جمهوری اسلامی و هم غرب به دلایل متعدد و مختلف ٬ به آن نیاز داشتند و قطعا در این معامله هر کدام تلاش کرده اند امتیازات بیشتری بگیرند.
جمهوری اسلامی با هر سیر و جدالی که در کل این پروسه از سر گذارند٬ امروز و بعد از توافقات هسته ای٬ بعد از طی کردن همه مراحل قانونی آن و بعد از تائید آن از جانب شخص ولی فقیه٬ دوره "بحران هسته ای" با تمام عوارض جانبی و غیر جانبی آن را پشت سر گذارده است. اما در پس پایان این دوره هنوز معضل صف وسیع میلیونها کارگری که دو سال است در انتظار این توافقات نگه داشته شده٬ بی جواب مانده است و دورنمای حل این معضلات هم به اعتراف خودشان به این زودی ها در چشم انداز نیست. این آن مشکل جدی و لاینحلی است که جمهوری اسلامی و دولت آقای روحانی را به چالش میکشد٬ مشکلی که امروز و بعد از این توافقات تازه سر باز خواهد کرد.
وجود صدها و هزاران اعتراض و اعتصاب کارگری در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد ها٬ اعتراض به اخراج و بیکاری و عدم امنیت شغلی را دیگر با هیچ نامه ای از بیت رهبری و با هیچ قول و قراری نمیتوان حل کرد. امروز و بعد از توافقات و در مرحله اجرا و عملی کردن آن٬ تازه خواست بهبود زندگی و مطالبات تلنبار شده چندین ساله طبقه کارگر سرباز میکند. این در شرایطی است که کل وعده های بهبود اقتصادی و تامین کار و اشتغال زدایی علیرغم توافقات هسته ای٬ یکی بعد از دیگری رنگ میبازد. معلوم میشود رشد اقتصادی که وعده اش را میدهند قرار نیست با خود اشتغال، رفاه، تخفیف تورم و کوچکترین بهبودی در زندگی اکثریت محروم جامعه بوجود بیاورد. خطر عروج طبقه کارگر معترض ایران چون شبحی بر فراز جامعه ایران در گشت و گذار است.
این در شرایطی است که امروز وزیران دولت روحانی و بسیاری از مهره ها و کارگزاران اصلی بورژوازی ایران٬ اذعان دارند که رشد اقتصادی٬ اشتغال و حل معضل بیکاری فعلا در چشم انداز نیست. در این خصوص نامه مشترک علی طیب نیا٬ محمد رضا نعمت زاده٬ علی ربیعی و حسین دهقان وزرای اقتصاد٬ صنعت٬ کار و دفاع به حسن روحانی و در خواست آنها برای "تصمیم ضرب الاجل اقتصادی و خطر تبدیل رکود به بحران" قابل توجه است. نظرات این چهار وزیر هر چه باشد و راه حل آنها برای نجات اقتصاد ایران و در حقیقت تامین تعهدات دولت به طبقه بورژوا به هر کجا برسد٬ یک واقعیت را گوشزد میکند و آن اینکه طبقه کارگر ایران را بیش از این نمیتوان با فریب و وعده بهبود در انتظار نگهداشت.
امروز با گذشت دو سال از سرکار بودن دولت روحانی و با به مرحله اجرایی رسیدن توافقات "هسته ای" میان دول غربی و ایران٬ دولتمردان بورژوا با اذعان به موقعیت وخیم اقتصادی و معیشتی طبقه کارگر٬ راه افتاده اند و در چشم میلیونها کارگر نگاه میکنند و میگویند بهبودی در انتظار نیست. در این زمینه علاوه بر سخنان وزیران دولت روحانی٬ سخنان دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی به عنوان مشتی از خروار قابل توجه است. سید محمد مروج دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی روز ٢٦ مهر ١٣٩٤ در گفتگو با خبرگزاری تسنیم میگوید:

- "اینکه کارگران بیان می کنند دستمزد آن ها پاسخگوی نیازهای آنها نیست درست است. اما مسئله اصلی در افزایش مزد‌ها اینجاست که کشور دچار رکود است و درحال رقابت با سراسر جهان هستیم."

- "در حال حاضر ٧٠ درصد پوشاک کشور به صورت قاچاق از چین وارد می‌شود و علت آن این است که تولیدات در آنجا ارزان‌تر است. نمی‌توانیم با بنگلادش رقابت کنیم. کارگر بنگلادشی در حال حاضر ماهانه ٦٠ دلار دریافت می‌کند"

- " کارفرمایان در پاسخ به اینکه کارگران می گویند حقوق‌مان اندک است امنیت شغلی نداریم این است که مگه ما امنیت شغلی داریم. در حال حاضر تولید صنعت خودرو نسبت به شهریور ماه نصف شده است. زمانی که تولید نصف شود،کارخانه‌ها مجبورند نیمی از کارگران خود را تعدیل کنند".

- "در جلسه تعیین مزد اختیار را به نمایندگان کارگران دادیم و گفتیم حرفی نداریم، شما برای پرداخت حقوقی که بیان می‌کنید حرفی نداریم، ما حاضر هستیم پرداخت کنیم. اما مطمئن باشید زمانی که این حقوق اعلام شود، اول فروردین ٧٠ درصد کارخانه‌ها تعطیل هستند، چون نمی‌توانند کار کنند."

استدلالهای جناب دبیر کل انجمن صنفی کارفرمایان جدید نیست٬ آنچه جدید است صراحت کامل این نماینده بی توهم بورژوازی در اهمیت گرسنگی دادن به بخش اعظم جامعه برای تامین سود صاحبان سرمایه است. این بی توهمی و صراحت از جانب نماینده کارفرمایان ایران٬ اقرار به این واقعیت است که استثمار شدید و بی حقوقی مطلق طبقه کارگر نیاز سرمایه در ایران است. این واقعیت که بورژوازی در ایران برای تامین منافع خود بدون تباهی کامل دهها میلیون کارگر ایرانی و خانواده های آنها، امکان ادامه حیات ندارد. واقعیتی که ما کمونیستها بارها بر آن تاکید کرده ایم. این گستاخی سید محمد مروج در برابر طبقه کارگری که بخش بزرگی از آن بیکار و برای بخشی نیز حربه بیکاری و ترس از اخراج را به عنوان اهرم ساکت کردنش بالای سرش آویزان کرده اند٬ آموزنده است. مشکل از جناب نماینده کارفرما های محترم نیست. آنچه ایشان میگویند بیان ساده پایه ای ترین حکم یک سیستم سرمایه دارانه است که قبله آن تامین سود است. حرص و ولع جناب دبیرکل در تحمیل بی حقوقی کارگران بنگلادشی با دستمزد ماهانه ٦٠ دلار به طبقه کارگر ایران ٬ تلاش و امیدی است که بورژوازی ایران و دولت جناب روحانی و وزاری محترمش برای آینده این کشور و نجات "اقتصاد" آن در نظر گرفته اند.

اینجا نه در سخنان نماینده کارفرمایان و نه در سخنان وزرای دولت روحانی٬ و نه در نامه جناب خامنه ای در مورد برجام٬ در هیچکدام بحثی از الزام به تامین زندگی انسانی برای طبقه کارگری که کل این جامعه بر دوش آن ساخته شده، نیست. بلکه کل این صف بر بازسازی اقتصاد ایران با صرف کمترین هزینه برای تولید کالای ایرانی و بالا بردن توان رقابتی آن در بازار جهانی به قیمت ارزان تر کردن نیروی خالق آن تاکید دارند. این افق را وزرای دولت خاتمی به زبانی و نماینده کارفرمایان به زبانی دیگر و جناب خامنه ای نیز تحت عنوان اقتصاد مقاومتی و دفاع از کالای ایرانی بیان کرده است.

اما در پس هر جمله و تاکیدی در سخنان همه آنها یک نگرانی عمیق خوابیده است. نگرانی عمیق از طبقه کارگری که در پشت در های برجام تا کنون به بهانه های مختلف و با فریب در انتظار نگه داشته شده است. کل این صف تلاش دارند با هوشیاری و زکاوت خاص یک بورژوای آگاه به منافع خود و آگاه به قدرت طبقه کارگر ایران همه برنامه ها و راه حلهای خود با احتیاط به این طبقه اعلام کنند و تلاش کنند که به او بقبولانند که باید قانع باشد و بیش از این نمیتواند در انتظار سهمی باشد. تلاش میکنند این طبقه را بترسانند که اوضاع میتواند از این هم بدتر شود و چه بهتر که به وضع موجود قانع باشد. همه به این طبقه وعده میدهند که اگر سکوت کند و صدایش در نیاید٬ در آینده ای نامعلوم و به شرط فداکاری بیشتر اوضاع معیشتی او هم بهبود می یابد. همه از دم میدانند که حربه سرکوب بیش از این کار نمیکند. میدانند علیرغم اهمیت دستگیری رهبران و فعالین کارگری٬ علیرغم گرو گرفتن نان شب آنها و بچه هایشان با اخراج از کار و تهدید و زندان و پرونده سازی٬ نمیتوان با این حربه جواب دهها میلیون کارگری را داد که سالانه هزارن اعتصاب و اعتراض را جلو مجلس و بیت و مراکز اصلی دولتی از تهران تا شهرستانها را سازمان میدهند.

آنچه نماینده کارفرمایان به نام تعدیل نیروی کار بیان میکند و اسم جبر بر آن میگذارد٬ حربه کل طبقه سرمایه دار برای ساکت کردن کارگر و وادار کردن آن به قناعت است. آقای نماینده در جایگاه "رفیعی" نشسته است با پشت گرمی کامل از موقعیت خود و طبقه اش میلیونها کارگر را تهدید میکند که جز قبول این شرایط و این بردگی راهی نیست. موقعیت کارگر چینی و تایلندی و بردگی مطلق آنها و ارزان کردن هستی و نیستی آنها برای سود بیشتر٬ نه به دلیل جبر و ضروت تاریخی دنیای ما که به دلیل حاکمیت اقلیتی مفت خور بر جهان است که از این طریق و با پا گذاشتن بر هستی و نیستی میلیونها انسان کارگر زندگی خود را میچرخاند. صاحبان سرمایه های بزرگ در تایلند و چین٬ قاچاقچیان پارچه ارزان تایلندی در بازار ایران٬ همگی "خارجی" یا "ایرانی" هم طبقه ای های "محترم" سید محمد مروج و خامنه ای و روحانی و رفسنجانی و غیره اند. بهبود زندگی طبقه کارگر در ایران و رفع معضلات عدیده این طبقه٬ نه در مسابقه با کارگر چینی و ژاپنی و هر مملکت و ناکجا آباد دیگر٬ که در کوتاه کردن دست بورژوازی بر هستی کل این طبقه از تایلند و چین تا ایران ممکن است.

سخنان نماینده کارفرمایان "محترم" که میگوید: "در جلسه تعیین مزد اختیار را به نمایندگان کارگران دادیم و گفتیم حرفی نداریم، شما برای پرداخت حقوقی که بیان می‌کنید حرفی نداریم، ما حاضر هستیم پرداخت کنیم. اما مطمئن باشید زمانی که این حقوق اعلام شود، اول فروردین ٧٠ درصد کارخانه‌ها تعطیل هستند، چون نمی‌توانند کار کنند." این حقیقت را نشان میدهید که تعیین میزان دستمزد کارگر نه در چانه زنیهای رایج آنان با نمایندگان خود گمارده طبقه کارگر و نشستهای آنها با هم٬ که در توازن قوای کل نیروی کار با طبقه حاکم به عنوان طبقه متخاصم است. بر خلاف آنچه دولت و مجلس و نماینده کارفرما و بقیه ارگانهای حاکمیت طبقه بورژوا اعلام میدارند٬ بهبود زندگی طبقه کارگر در شرایطی ممکن است که این طبقه نیز درست مانند روحانی و وزیرانش٬ درست مانند نماینده کارفرمایان٬ بر حق خود در زندگی و بر تحمیل آن به حاکمین متحد به میدان آید. زمانی که طبقه کارگر ایران هم با اتکا به بازوی پرزور خود در مراکز اصلی صنعتی کیفرخواست خود علیه بورژوازی ایران و دولت و حاکمتیش را اعلام میکند و افق خود را به عنوان تنها راه واقعی نجات کل طبقه کارگر و محرومان آن جامعه در مقابل کل جامعه قرار میدهد. ابزار تامین این کار اتحاد این طبقه از کانال اتحاد رهبران و فعالین آن و اعلام کیفرخواست خود به جهنمی است که برای تامین سود اقلیتی سرمایه دار به او تحمیل کرده اند.

پشت دروازه های برجام و توافقات سران ارتجاع جهانی و دولت ضد کارگری ایران٬ میلیونها کارگر ایرانی از صنایع و پتروشیمی ها تا نفت و گاز و ماشین سازیها٬ کارگران خدمات شهری و مخابرات و آب و برق و میلیونها کارگر بیکار را در انتظارنگاه داشته اند. اعلام بی توهم این نیرو و نه گفتن به حاکمین و سخنگویان بورژوازی در اتاق بازرگانی و مجلس و دولت و تشکلات خود ساخته "کارگری" آنها٬ کل این صف و تئوریهای آنها در "نبود امکانات و پول و لزوم مسابقه میان نیروی کار در جهان و ایران" را حاشیه ای میکند و حاکمین را برای نجات حاکمیت خود به دست و پا می اندازد. مسئله برای ما به روشنی ایجاد آمادگی و شکستن توهم در میان صفوف طبقه خود و دست گذاشتن بر آن راههای واقعی است که زندگی و امنیت ما را در مقابل تعرض هر روزه اقلیتی سرمایه دار ضد کارگر تامین میکند و نیروی واقعی و بزرگ ما را برای اتمام بردگی که بر ما حاکم کرده اند آزاد میکند.

آنچه کل طبقه حاکمه و دولت و ارگانهای سرکوبش را نگران کرده است٬ ریختن توهمات هر روزه این صف و خطر پاپیش گذاشتن آن و نه گفتن آن به کل پروژه ها و برنامه های استثمارگرانه طبقه سرمایه دار است. طبقه کارگر ایران اگر بخواهد از اوضاع فلاکت بار امروز نجات پیدا کند٬ جز این راهی ندارد. مسئله این است که آیا رهبران و فعالین این طبقه٬ آیا کارگران کمونیست در اصلی ترین مراکز صنعتی آستین بالا میزنند و طبقه کارگر را از این گرداب مرگ و زندگی برای همیشه رها خواهند ساخت.

باید به آقای سید محمد مروج و همه هم طبقه ای هایش نشان داد که برای بدست آوردن یک زندگی انسانی و مرفه با بالاترین استانداردهای قرن بیست و یک، برای آزادی خود آماده به زیر کشیدن حاکمیت و سیستم تان هستیم. بدون تردید چنین کاری از دست طبقه کارگر ایران بر می آید. بدون تردید طبقه کارگر ایران با اولین صدای عدالتخواهی خود و با نشان دادن حربه پرزور خود نه تنها توجه کل جامعه ایران را که توجه کل هم طبقه ای های خود را در سراسر جهان به عنوان متحدین راستین خود جلب میکند.

تامین این حقیقت و این نیاز حیاتی طبقه کارگر ایران٬ تنها با اتحاد رهبران و فعالین آگاه این طبقه ممکن است. مشکل اصلی و مانع اساسی در این راه انشقاق فراوان در میان طبقه کارگر ایران است. انشقاق نه تنها میان کارگر و بیکار و شاغل٬ زن و مرد٬ خارجی و ایرانی و... بلکه و اساسا انشقاق در تصویری که رهبران و فعالین کمونیست این طبقه از موقعیت خود٬ از افقی که باید در مقابل این طبقه قرار دهند و از راهها عملی ایجاد اتحاد در صفوف طبقه کارگر ایران دارند. مانع و مشکل اصلی امروز طبقه کارگر ایران معضل این پراکندگی و ضعف تحزب کمونیستی طبقه کارگر ایران است. شکستن این مانع همت و کاردانی و هوشیاری بزرگی از جانب کل کمونیستهای این طبقه را میطلبد. کمونیستهایی که تلاش میکنند قدم به قدم و در دل هر اعتراض و اعتصاب کارگری٬ کارگران را متحدتر و آماده تر کنند تا در ادامه دستاوردهای بیشتری کسب کنند و توازن قوا را به نفع این طبقه تغییر دهند. کمونیستهایی که به هیچ چیزی جز انقلاب کارگری قانع نیستند و هر موفقیتی را ولو کوچک به عنوان خشتی از بنیان گزاری این انقلاب ارزش میگذارند. کمونیسهایی که انجام انقلاب سوسیالیستی را کار آگاهانه خود و اصلی ترین برنامه خود میدانند که برای آن نقشه دارند و در دل هر موفقیتی نزدیک کردن این طبقه به چنین انقلابی را دنبال میکنند. کمونیسهای که اولیه ترین کار خود برای چنین انقلابی را اتحاد خود در جمع و محافل و کمیته های کمونیستی کارخانه و محل میدانند. کمونیستهایی که یک سر سوزن توهم ندارند که طبقه کارگر بدون حزب کمونیستی خود راه به جایی نمیبرد و در این راه همه توان خود را بکار میگیرند.

خالد حاج محمدی
٢١ سپتامبر ٢٠١٥